عصیان

درباره بلاگ
عصیان

عصیان خیزشی است در مقابل تمام ناحقی ها و بی حقی ها... جایی برای گفتن حرفی حق؛ ولو تلخ و کوتاه ...

بایگانی
آخرین مطالب
۱۳ ارديبهشت ۸۵ ، ۱۰:۵۷

دروغ...

اول: پنج شنبه ی گذشته را جمکران بودیم... با طلوع خورشید داخل مسجد رفتیم. بچه ها می خواستند نماز بخوانند و من گنگ به این فکر می کردم که چرا نماز بخوانم وقتی با زمزمه اش بیشتر او را احساس می کنم... سید گفت چون او گفته پس می خوانم. و من ندبه را شروع کردم. نمازشان که تمام شد رندی از کنارمان عبور کرد و پرسید: "دویست دورغ تان را گفتید؟..."

 

 

دوم: کامنت را برای کسی می گذارند که به او علاقه دارند و او را می شناسند از اثرش. (مثل این که من وبلاگم را به تو معرفی می کنم و تو برایم کامنت می گذاری چون مرا می شناسی یا اثرم را بر وبلاگ دیده ای و کلیتی از من می دانی پس کامنت می گذاری؛ و یا اصلاً نمی شناسی!) این تویی که آخر تصمیم می گیری که با کامنتت یا لینکت با من ارتباط برقرار کنی تا به حال برای چند نفر کامنت گذاشته ای؟ از اثراتشان فهمیده ای چه کاره اند؟ حسن یا عیب این دنیای صفر و یکی این است که این "تو" (همان موجودی که بهش "من" می گویی) ناشناخته است... عجب حسنی!

 

سوم: حالا که "من" ، "تو" را نمی شناسم و تو مرا پس بیا برای اویی که عمری است "نان"اش را خورده ایم و دروغ تحویلش دادیم (در حالی که پیرو نفسمان بودیم) کامنت بگذاریم! اگر رویت نمی شود آقایمان را واسطه کن مثل من، چون هنوز به آقایم زیاد دروغ نگفته ام...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۵/۰۲/۱۳
عباس سیاح طاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی