عید...
ای صبا
از من
به اسماعیل قربانی
بگو
زنده برگشتن
زکوی یار شرط عشق نیست...
عاشق
دلداده آن باشد که در کوی حبیب
تن به خاک
و سر به نیزه
سوی دلدارش رود...
ای صبا
از من
به اسماعیل قربانی
بگو
زنده برگشتن
زکوی یار شرط عشق نیست...
عاشق
دلداده آن باشد که در کوی حبیب
تن به خاک
و سر به نیزه
سوی دلدارش رود...
ای صبا
از من
به اسماعیل قربانی
بگو
زنده برگشتن
زکوی یار شرط عشق نیست...
عاشق
دلداده آن باشد که در کوی حبیب
تن به خاک
و سر به نیزه
سوی دلدارش رود...
زمستانی زمستانی است، آری
هوای سینه طوفانی است، آری
و در طوفان این دل های خسته
شکستنها چه آسانی است، آری
نه سرما و نه برف است و نه طوفان
زمستان هراسانی است، آری
میان ما و دل برفی نشسته
دلم در بند و زندانی است، آری
گناه از پای لنگ ماست یا نه؟
خیابان ها چه طولانی است، آری
و بر دیوار خاطر کودک دل
زده نقشی که چشمانی است، آری
نگاه توست این دیوار سنگی
زمستان در زمستانی است، آری...
زمستانی زمستانی است، آری
هوای سینه طوفانی است، آری
و در طوفان این دل های خسته
شکستنها چه آسانی است، آری
نه سرما و نه برف است و نه طوفان
زمستان هراسانی است، آری
میان ما و دل برفی نشسته
دلم در بند و زندانی است، آری
گناه از پای لنگ ماست یا نه؟
خیابان ها چه طولانی است، آری
و بر دیوار خاطر کودک دل
زده نقشی که چشمانی است، آری
نگاه توست این دیوار سنگی
زمستان در زمستانی است، آری...