عصیان

درباره بلاگ
عصیان

عصیان خیزشی است در مقابل تمام ناحقی ها و بی حقی ها... جایی برای گفتن حرفی حق؛ ولو تلخ و کوتاه ...

بایگانی
آخرین مطالب

۵ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

۲۸ تیر ۹۲ ، ۰۱:۰۰

خط سرخ خمینی

زمان: 29 تیر 1367 / 5 ذى الحجه 1408

مکان: تهران، جماران

موضوع: سالگرد کشتار خونین مکه و قبول قطعنامه 598

جزوه جام زهر

بخش هایی از پیام:

ما درصدد خشکانیدن ریشه هاى فاسد صهیونیزم، سرمایه دارى و کمونیزم در جهان هستیم.
ما تصمیم گرفته ایم، به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظامهایى را که بر این سه پایه استوار گردیده اند نابود کنیم، و نظام اسلام رسول اللّه- صلى اللّه علیه و آله و سلم - را در جهان استکبار ترویج نماییم.

 

... ما مظلومین همیشه تاریخ، محرومان و پابرهنگانیم.

ما غیر از خدا کسى را نداریم.

و اگر هزار بار قطعه قطعه شویم، دست از مبارزه با ظالم بر نمى داریم.

و دیر یا زود ملتهاى دربند شاهد آن خواهند بود.

 

... امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بى درد شروع شده است.

و من دست و بازوى همه عزیزانى که در سراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاى عزت مسلمین را نموده اند مى بوسم، و سلام و درودهاى خالصانه خود را به همه غنچه هاى آزادى و کمال نثار مى کنم.

 

... ملت عزیز ما که مبارزان حقیقى و راستین ارزشهاى اسلامى هستند، به خوبى دریافته اند که مبارزه با رفاه طلبى سازگار نیست، و آنها که تصور مى کنند مبارزه در راه استقلال و آزادى مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه دارى و رفاه طلبى منافات ندارد با الفباى مبارزه بیگانه اند.

و آنهایى هم که تصور مى کنند سرمایه داران و مرفهان بى درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه مى شوند و به مبارزان راه آزادى پیوسته و یا به آنان کمک مى کنند آب در هاون مى کوبند.

بحث مبارزه و رفاه و سرمایه ، بحث قیام و راحتطلبى ، بحث دنیاخواهى و آخرتجویى دو مقوله اى است که هرگز با هم جمع نمى شوند.

و تنها آنهایى تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند.

فقرا و متدینین بى بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعى انقلابها هستند.

ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتى که ممکن است خط اصولى دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم.

 

...  ما براى احقاق حقوق فقرا در جوامع بشرى تا آخرین قطره خون دفاع خواهیم کرد.

.... جنگ ما جنگ عقیده است، و جغرافیا و مرز نمى شناسد.

و ما باید در جنگ اعتقادىمان بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازیم.

 

... ما مى گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست.

و تا مبارزه هست، ما هستیم.

ما بر سر شهر و مملکت با کسى دعوا نداریم.

ما تصمیم داریم پرچم لا اله الا اللّه را بر قلل رفیع کرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوریم.

 

... من به صراحت اعلام مى کنم که جمهورى اسلامى ایران با تمام وجود براى احیاى هویت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمایه گذارى مى کند.

و دلیلى هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروى از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوى جاه طلبى و فزونطلبى صاحبان قدرت و پول و فریب را نگیرد.

 

.... ولى در هر حال آن چیزى که در سرنوشت روحانیت واقعى نیست سازش و تسلیم شدن در برابر کفر و شرک است.

که اگر بندبند استخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالاى دار برند، اگر زنده زنده در شعله هاى آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستىمان را در جلوى دیدگانمان به اسارت و غارت برند هرگز اماننامه کفر و شرک را امضا نمى کنیم.

 

دانلود جزوه جام زهر

حجم فایل: 1.10 MB

نوع فایل: PDF

تعداد صفحات: ۲۸ صفحه با قطع A5

A4  هشت برگ پشت و رو

عباس سیاح طاهری
۱۳ تیر ۹۲ ، ۰۱:۰۰

11322 روز تنهایی

چهاردهم تیرماه مصادف با یازده هزار وسیصد بیست و دومین روز حادثه‌ای است که اگر برای تعدادی از اتباع مدنیت متفرعن مغرب زمین به وقوع پیوسته بود ، یقیناً تا به امروز بیش از یازده هزار وسیصد بیست و دو  قطعنامه در محکومیت مسببین چنین واقعه‌ای صادر کرده و به امضای یازده هزار وسیصد بیست و دو سازمان مترقی ! مدافع حقوق بشر و مخالف تروریسم بین‌الملل رسانده بودند . آری چهاردهم تیرماه ، سالروز ربوده شدن چهارتن از اتباع جمهوری اسلامی ایران توسط تروریست‌های تحت امر رژیم صهیونیستی در لبنان است .

گناه این چهار تن آن همه عظیم بوده است که قطعاً سزاوار کمترین بذل توجهی از سوی محافل غربی مخالف تروریزم و مدافع منشور حقوق بشر نبوده‌اند ! اولاً از حیث نژادی و قومی ، جرم این چهار تن کاملاً محرز است . آنان نه منسوب به نژاد صد در صد سفید و پاستوریزة « آنگلوساکسون » بوده‌اند و نه دست کم چون برخی غربزدگان متولد ممالک جهان سوم ، افتخار! دارا بودن تابعیتِ مضاعفِ جوامع متمدن غربی را داشته‌اند . در ثانی ، آنان مرتکب جرم بزرگتری هم شده بودند که در واقع امر ، ناهنجارترین نوع جنایت عقیدتی ! است . این چهار تن ، نه تنها نسبتی با قوم برگزیده گوساله پرستان بنی صهیون نداشتند ، بلکه در زمره معتقدین به افراطی‌ترین اندیشه‌های بنیادگرایانه و مخل روند سازش خاورمیانه ، یعنی مکتب تشیع امام خیبرشکن علی (ع) بوده‌اند .

به علاوه ، هر چهار تن ، تبعه کشوری هستند که غرب دموکراتیک و مردم سالار ، سالهاست آرزوی خشکاندن ریشه حیات مردم آن را داشته‌اند ! چه گناهی از تابعیت جمهوری اسلامی ایران بالاتر ؟

حال اگر کسی بگوید ، این چهار تن عضو هیأتی دیپلماتیک بوده‌اند ، معلوم می‌شود که معنی دیپلماسی را نمی‌فهمد . دیپلماسی یعنی کشتار صد در صد دموکراتیک صدها تن زن و کودک بنیادگرا ، توسط خلبانان خِردگرای هلی‌کوپترهای توپدار « آپاچی » ارتش اسرائیل در اردوگاه « قانا » و « جنین » .

شاید برخی مطلق‌گرایان احساساتی بگویند این چهار تن برای مأموریتی امدادی و نوعدوستانه راهی بیروت شده بودند . معنای مأموریت امدادی و بشردوستانه در لبنان را باید از جناب « آریل شارون » قصاب آوارگان لبنانی و فلسطینی اردوگاههای « جنین » و « صبرا » و « شتیلا » پرسید .

                                                  

                                  

 

ادعا کرده‌اند این چهار تن را برغم داشتن مصونیت سیاسی ربوده‌اند! اصلاً چه کسی به آنان حق مصونیت سیاسی اعطا کرده بود ؟ در ساحت تشخیص مصونیت سیاسی ، تنها مرجع ذیصلاح و معتبر جهانی ، «خرس کوکی» اطفال ریش‌دار بنی صهیون در کاخ سفید – ببخشید ! – مقام محترم ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکاست!

می‌گویند یکی از این چهار تن ، کاردار سفارت کشور ایران در بیروت بوده است! چه مدرک جرمی از این بهتر؟!. هنگامی که به فرموده رئیس جمهور سابق خوش قیافه! عمو سام، آقای بوش، ملت ایران تروریست است ، سلمنا که کاردار سفارت چنین ملتی هم یکپا تروریست خطرناک است!

مدعی شده‌اند که آن دیگری خبرنگار و عکاس جراید ایران بوده . براساس تصاویر دریافتی از ماهواره‌های « پنتاگون » ، فرد مزبور در داخل دوربین عکاسی و قلم خودکارش چندین تُن مواد منفجره جاسازی کرده بود !

هکذا می‌گویند سومین نفر ایشان ، مسئولیت رانندگی اتومبیل سفارت ایران را بر عهده داشته است . « به گفته یک منبع ناشناس » ! ، اولاً وسیله نقلیه مزبور نه یک اتومبیل معمولی ، بلکه یک دستگاه تانک فوق مدرن مجهز به سکوی پرتاب موشکهای قاره‌پیما ! بوده است . ضمن آنکه « به اعتقاد برخی صاحب نظران » مشارٌ الیه به علت عدم رعایت سرعت مجاز در جاده‌های لبنان ، توسط پلیس راهنمایی اسرائیل بازداشت شده است !

و اما آن نفر چهارم ، که گفته‌اند پیش از اعزام به این مأموریت دیپلماتیک ، به اتفاق لشکریان آیت الله خمینی در جبهه خرمشهر به جنگ اشغالگران عراقی رفته بود . به گفته یکی از آجودانهای « ژنرال شوارتزکف » یگان دژبان ارتش اسرائیل ، فرد چهارم را به جرم پیشدستی کردن در شکستن شاخ قوی « چاقوکش دیوانه بغداد » بازداشت کرده است .

بدین ترتیب پر واضح است که این قضیه چهار ایرانی ربوده شده در لبنان ، صد در صد مشکوک و از نظر « تحلیل‌گران آگاه » ! ، بی‌پایه و اساس است !

                                        *            *            *           

قصد نگارنده از نوشتن آنچه تا بدینجا خواندید ، نه تحریر مطلبی طنزگونه بوده است ، نه مناسبتی که به بهانه آن دست به قلم بردیم ، با طنزنویسی و شوخ‌طبعی نسبتی دارد .



چهاردهم تیرماه امسال ، مصادف بود با سی و یکمین سالگرد ربوده شدن چهار عضو هیأت دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران در مسیر « بیروت » ، توسط عمال تروریست رژیم صهیونیستی . خانواده‌های این چهار گروگان مظلوم ایرانی ، سی و یک سال است که چشم به راه آزادی عزیزان خویش‌اند . از این میان پدر و مادر « کاظم اخوان » خبرنگار و عکاس ربوده شده ، آرزوی دیدار فرزندشان را با خود به سینه سرد خاک بردند مادر محسن موسوی هم به هکذا و پدر تقی رستگار نیز . خانواده « تقی رستگار مقدم » راننده خودرو سفارت ایران نیز ، سالهاست به سان شمع در فراق فرزند اسیرشان ، بی‌صدا و صبور ، می‌سوزند و آب می‌شوند .

و بالاخره . . . در خانه‌ای کوچک و قدیمی ، در محله « مولوی » تهران ، مادر سالخورده و رنج کشیده علمدار رشید فتح خرمشهر ، « حاج احمد متوسلیان » ، دردمندانه چشم به راه دریافت خبری از یوسف گمگشته خویش است .

چهادهم تیرماه ، یک واقعه مشمول مرور ایام شده نیست . عملیات تروریستی ربوده شدن چهار عضو هیأت دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران توسط عمال رژیم صهیونیستی در چهاردهم تیرماه 1361 ، برهان قاطعی بر مظلومیت ملت مقاوم ایران و سند رسوایی دشمنان انقلاب اسلامی ، خصوصاً محافل به اصطلاح مدافع حقوق بشر و مخالف تروریسم و بوق‌های تبلیغاتی امپراطوری جهانی شیطان بزرگ است .

آیا مظلومیت مطلق چهار گروگان ایرانی ، از یاد رفتنی و قابل فراموشی است ؟

عباس سیاح طاهری
۱۲ تیر ۹۲ ، ۰۹:۵۱

مادر و فرزند

بوی خون کوسه های خلیج را هار کرده بود و به سمت قایق ها می آمدند... باید سریع جنازه ها را جمع می کردند... خیلی خطرناک بود... قواص ها به آب زدند... مادر نوزادش را در آغوش گرفته بود و نمی شد جدایشان کرد... همانطوری خشک شده بودند...

ایرباس روی رادار با اف 14 فرق داشت...




پ/ن:
 1- توضیح عکس تصویر ایرباس و اف چهارده روی رادار ناوی در کلاس وینسنس
2-توصیه می کنم این مطلب حبیب احمدزاده را هم در این باره بخوانید: نامه ای به کاپیتان ویل راجرز



عباس سیاح طاهری
۰۶ تیر ۹۲ ، ۱۲:۰۱

از رنجی که می بریم...

این روزها عجیب آشفته بازاری است... همه چیز دارد عوض میشود... همه دارند خودشان را برای دولت جدید آماده میکنند و هرکس به نوعی... اما اتفاقی که دارد می افند و اصلا اتفاق خوبی نیست شکل گرفتن و سرباز کردن عداوت ها و کینه ها نسبت به دولت نهم و دهم و از طرفی دیگر تبدیل دولت به قدیسی است که رجعت خواهد کرد...

افراط و تفریط همیشه همه ما را زمین می زند... متنفرم از این دو... چه آن هایی که احمدی نژاد را می کوبند و چه آنهایی که قدیسش می خوانند...

احمدی نژاد یک انسان بود مثل همه انسان ها... با همه خوبی ها و بدی هایش... با لجاجت ها و ساده گوئی هایش، با ادبیات عامیانه معلمی اش که گاهی سوتی های زیادی هم از آن در می آمد... احمدی نژاد یک "آدم" عادی بود... همین

باید انصاف به خرج داد... من معتقدم که دوری از انصاف هر همه ما را به لب پرتگاه بی اخلاقی هدایت می کند... (کما این که احمدی نژاد را هدایت کرد) این بهترین دلیل برای نوشتن این سطور در این روزهاست... 



این روز ها کسی به رئیس دستگاه قضا ایراد نمی گیرد که دولت را بی قانون می خواند و بچه (آملی لاریجانی: تصمیم رییس جمهور برای بایگانی کردن لایحه جامع وکالت به لجبازی کودکانه شبیه است)  ویا حرف هایی از این دست که کاندیداها در زمان مناظرات زدند و طوری جلوه کردند که انگار دولت این 8 ساله مشغول تخریب بوده نه کار که صدای رهبر را هم درآورد (خدماتى که شده، کارهاى زیربنائىاى که انجام گرفته، سازندگىهائى که انجام گرفته، اینها را نباید ندیده گرفت. اینها در اظهارات نامزدهاى محترم، در برنامههاى دو سه هفتهاىِ تبلیغات انتخابات، غالباً ندیده گرفته میشد. چقدر خوب بود وقتى که مثلاً معضل اقتصادى را بیان میکنند، گرانى را بیان میکنند، تورم را بیان میکنند - که البته اینها واقعیت هم دارد - در کنارش کارهائى که انجام گرفته است، زحماتى که کشیده شده، اینها را هم بیان میکردند. دیدار مسئولان قضایی - 5 تیر 92)

کاش زمان مارا به عقب ببرد و یا کاش تر رسانه ملی بیایید و تمامی فعالیت های احمدی نژاد را در طی این 8 سال با دور تند به مردم نشان بدهد. ببینیم چه بودیه ایم وچه شده ایم. بدون هیچ سوگیری ای و با رعایت انصاف. از زمان تحلیف تا امروز. در تمامی حوزه ها... از این که شاخص بورس چند بوده و الان چگونه است؟ میزان سرانه مسکن، کتاب، فیلم، میزان دریافتی حقوق، بازنشستگی، رشد جمعیت، ضریب جینی، سرمایه در گردش، نقدینگی، میزان پروژه های عمرانی، سد ها، نیروگاه ها، پالایشگاه ها، خطوط ریلی، جاده ای و هوایی، میزان راه های روستایی، اتوبان های بین شهری، تونل ها، تولید ناخالص ملی، میزان صدور نفت، قیمت نفت ، وضعیت صندوق ذخیره ارزی، وام ازدواج، سرانه ازدواج و طلاق، سرانه بهداشت، پزشک خانواده،پیشرفت های فضایی، تعداد سازمان های مردم نهاد (NGO)، سرانه آموزش و پرورش، تعداد معلمین و دانش آموزان، سرانه گسترش حوزه ITC و اینترنت و زیرساخت های محیا شده، مقبولیت جهانی، میزان قطع نامه های صادر شده علیه ایران، فناوری های نوین،  حوزه کشاورزی، واردات محصولات باغی، دانه های روغنی، گندم و...، میزان پیشرفت ها و یا درجازدن های نیروهای مسلح، گسترش ها و عدم توفیق ها در حوزه معدن، میزان واحد های ایجاد شده، حمایت شده و یا ورشکسته شده در صنعت و... 



کاش جایی بود که منصفانه آمارهایی از این دست را عرضه می کرد. آن وقت شاید میشد بهتر درباره رئیس جمهور و اعوان و انصارش و خدمات و خیانت هایش حرف زد. تمام حرف من همین است، نه این که احمدی نژاد بی عیب باشد! نه اصلا! حمدی نژاد یک انسان بود مثل همه انسان ها... با همه خوبی ها و بدی هایش... با لجاجت ها و ساده گوئی هایش، با ادبیات عامیانه معلمی اش که گاهی سوتی های زیادی هم از آن در می آمد... احمدی نژاد یک "آدم" عادی بود... همین که مدتی رئیس جمهور این مملکت بود... نه خدایی می کند و نه دریوزگی... این وسط ایستاده است. مثل خیلی های دیگر، مثل خیلی هایی که این روزها دارند تجربیات دوران ریاست جمهوریشان را مرور می کنند و یا خود را برای ریاست جمهوری آماده می کنند...

تمام حرف من همین است... می ترسم و رنج  میکشم از این که چند سال بعد همین برخورد را به نوعی دیگر با روحانی هم بکنیم... نمی شود آدم در راس قدرت باشد و کار نکند... آن هم کسی مثل احمدی نژاد... (پرکارى این دولت هم انصافاً چیز برجسته‌اى است؛ حتى بعضیهایى که مخالف هم هستند، این را نمى‌توانند انکار کنند؛ یعنى بى‌انصافیها هرچه هم زیاد باشد، نمى‌تواند بر این حقیقت غلبه پیدا کند که دولت شما انصافاً دولت پرکارى است و تلاشتان وکارتان و تحرکتان خیلى زیاد است. این بسیار جاى خرسندى دارد.
دولت نهم و دولت دهم شناخته شده به پرکارى، پشتکار و خسته نشدن؛ سعى کنید این حالت را، این سُمعه‌‌ى خوب را تا آخرین لحظات حفظ کنید؛ خدا هم ان‌‌شاءالله کمکتان خواهد کرد. مقام معظم رهبری 91/6/3)


هنوز یادمان نرفته که زمانی آرزوی شاخص بورس بالای 9000  واحد را داشتیم و امروز شاخص بور در مرز 49000  واحد و پر بازده ترین بورس دنیا است... منهای همه  کارهای دولت همین یک بند کافی است تا ممنون زحمات 8 ساله اش باشیم... 

این ها را ببینید... این ها ملاک است و مصداق نیست منتها کمک می کند به با انصاف نگاه کردن... کاش مصداق ها را می شد پیدا کرد و مقایسه کرد عملکرد ها را...

نقاط ضعف دولت نهم و دهم

نقاط قوت دولت نهم و دهم

عباس سیاح طاهری
۰۲ تیر ۹۲ ، ۱۴:۴۸

لم یشکر المخلوق

نه این که احمدی نژاد بی عیب باشد! نه اصلا!
اما وقتی بعد از 16 سال هنوز هم دوم خرداد برای بعضی ها خاطره انگیز است ما چرا یاد نگیریم که از زحماتمان و داشته هایمان درست استفاده کنیم.

بی انصاف است هرکس که در این 8 سال بگوید کاری نشده... درحوزه اقتصاد دولت این اواخر ضعیف عمل کرد اما هنوز یادمان نرفته که زمانی آرزوی شاخص بورس بالای 9000 داشتیم و امروز شاخص بور در مرز 49000 است...


منهای همه  کارهای دولت همین یک بند کافی است تا ممنون زحمات 8 ساله اش باشیم...

مراسم تقدیر از زحمات 8 ساله احمدی نژاد ایده خوبی است... خدا به برگزار کنندگانش خیر دهد.

سوم تیر، تهران، میدان 7 تیر، سالن سیدالشهدا ساعت 15:30




عباس سیاح طاهری