رختخواب

برخی از خبرگزای‏های غربی مدتی است طی فراخوانی از همه کاریکاتوریست‏ها خواسته‏اند تا برای رسیدن به آزادی بیان، روز بیستم می (پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت) در مسابقه‏ای برای به تصویر کشیدن پیامبر (ص) شرکت کنند.در توطئه‏ای‏ آشکار و در یک اهانت عجیب به بیش از یک میلیارد مسلمان، قرار است مسابقه‏ای کفرآمیز با عنوان «روز به تصویر کشیدن پیامبر (ص)» در بیستم ماه می (امروز) برگزار شود.به تازگی صفحه ای در فیس بوک \”با عنوان هرکسی درروز محمد می تواند کاریکاتور بکشد \”ایجاد شده است که در ان از افراد خواسته اند در روز ۲۰ می ۲۰۱۰ (۳۰ اردی بهشت ) بیایند و کاریکاتور  رسول الله (ص) بکشند و دلیل خود را واکنش  وبلاگ نویسان مسلمان امریکایی به اپیزود ۲۰۱  مجموعه کمدی south park  دانسته اند   که در ان کاریکاتوریست در اقدامی توهین امیز رسول وحبیب خد(ص) را در لباس خرس ودر حال نماز کشیده است و گفته اند برای دفاع از ازادی بیان و کارتونیست این صفحه را در فیس بوک ایجاد کرده و در روز ۲۰ می ۲۰۱۰ می خواهند هرکسی کاریکاتور رسول الله را بکشد.

از یک ماه قبل بسیاری از مسلمان جهان روز بیستم می ماه را روز تحریم فیس بوک اعلام کردند . طوری که دولت پاکستان صفحه این گروه را در فیس بوک فیلتر کرده است و علمای پاکستانی همچون «سید حامد علیشاه موسوی» از چهره‏های روحانی شیعه در پاکستان، در مراسم عزاداری حضرت زهرا (س) برگزاری مسابقه کاریکاتور پیامبر را به شدت محکوم کرده است .لینک خبر

پ/ن:

1- در خواست سامی یوسف برای دفاع از رسول الله دربرابر “روز شیطانی کاریکاتور “) 

2-  با همه این اتفاقات ما ایرانی های مسلمان در رختخواب غفلتیم و خبری در سایتها وخبرگزاری های ایران نیست...

تولد

آفتاب هنوز طلوع نکرده بود. از دژ بالا رفت تا سر سه‌راه شهادت زیارت عاشوراء بخواند؛ آن ‌صبح او بیست‌و‌سه ‌ساله می‌شد. سربازی نگه‌اش داشت‌: ‌نمی‌شود
رفت؛ صبح‌ها تا قبل از روشن ‌شدن هوا ممنوع است. دلش گرفت؛ آخه من دارم متولد می‌شوم. این ‌را به سرباز نگفت. از دژ پایین آمد و روی سینه‌کش آن نشست. پشت به کربلاء بود؛ می خواست عاشوراء بخواند و متولد شود ...

پ/ن:

این متن را برای تولد گذشته خودم نگاشتم...

زیر باران...

زیر باران دوشنبه بعد از ظهر
اتفاقی مقابلم رخ داد

وسط کوچه ناگهان دیدم
زن همسایه بر زمین افتاد

سیب ها روی خاک غلطیدند
چادرش در میان گرد و غبار

قبلا این صحنه را...نمی دانم
در من انگار می شود تکرار

آه سردی کشید، حس کردم
کوچه آتش گرفت از این آه

و سراسیمه گریه در گریه
پسر کوچکش رسید از راه

گفت: آرام باش! چیزی نیست
به گمانم فقط کمی کمرم...

دست من را بگیر، گریه نکن
مرد گریه نمی کند پسرم

چادرش را تکاند، با سختی
یا علی گفت و از زمین پا شد

پیش چشمان بی تفاوت ما
ناله هایش فقط تماشا شد
*
صبح فردا به مادرم گفتم
گوش کن! این صدای روضه ی کیست

طرف کوچه رفتم و دیدم
در و دیوار خانه ای مشکی است
*
با خودم فکر می کنم حالا
کوچه ی ما چقدر تاریک است

گریه، مادر، دوشنبه، در، کوچه
راستی! فاطمیه نزدیک است...

پ/ن:
شنیدن این فایل شهید دیالمه خالی از لطف نیست... مخصوصا الان!

رو مخی!

1-    خیلی این چند روزه روی مخم راه می روی! از آشپزباشیَت شاکیم! با آن سارافون های رو مخی و زیر سارافونی های چسبان، از به کجا چنین شتابانی که همه ی ما را با یک تپه ریش، لجن مال کرد و پیام مستقیم را در راستای انجام رسالت هنری به واضح ترین شکل ممکن توی صورت مخاطب تف کرد (و الحمدلله که تمام شد) و ما فقط تماشایش کردیم (راستی عرض ارادت این سریال به ساحت مقدس بانوی عالمین حضرت زهرا (س) کجایش بود؟ آن مادربزرگ خنگش که با آن گریم افتضاح پیر شده بود؟!)، از آن سریال های مسخره ای که نماد دین و مسلمان درشان "مهران رجبی" است که یا تسبیح به دست دارد و یا استغفرالله می گوید (حتماً همه تان این صحنه را- اصلا مهم نیست در چه فیلمی، مهم صحنه است- استغفراللهی می گوید و دست روی دست می زند و گردنش را کمی کج می کند...) و این یعنی همه دین در رسانه ی ما.
2-    روی مخم راه می روی... با همه ی شاکله ات... این روزها فقط مصرف گرایی را ترویج می کنی... از خوراکی بگیر تا لوازم خانگی... با آن قیمت میانگین ثانیه ای 900000تومانی ات... و تو چه میدانی حقوق چند ماه من است!!! ثانیه ای 900000 تومان یعنی برای هرثانیه اش حداقل بیش از 3 ماه باید کار بکنم و یک کلیپ مثلاً 1 دقیقه ای می شود چقدر؟ مخم ترکید... روی مخم راه می روی... میشود چقدر تلویزیون نگاه کرد؟!
3-    روی مخم راه می روی... صبح بخیر برزیل... روی مخم راه می روی... صبح بخیر ژاپن... روی مخم راه می روی... صبح بخیر روسیه... روی مخم راه می روی... صبح بخیر نیجریه... روی مخم راه می روی... صبح بخیر اوگاندا... روی مخم راه می روی... و صبح بخیر ایران... نستکافه برای همه... روی مخم راه می روی... راستی! صبح بخیر اسرائیل!

پ/ن:
-    این حق را هم باید بگویم که تیزر های تبلیغ  قرائت های قرآن خیلی چسبید...
-    و صد البته پخش دفاعیات شریعتمداری در دادگاه مطبوعات خیلی جای حرف های خوب خوب داشت! کلاً بعید بود برای رسوا کردن عبادی بشود همچین کاری کرد. بسیار مشعوف شدیم!