عصیان

درباره بلاگ
عصیان

عصیان خیزشی است در مقابل تمام ناحقی ها و بی حقی ها... جایی برای گفتن حرفی حق؛ ولو تلخ و کوتاه ...

بایگانی
آخرین مطالب

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتخابات» ثبت شده است

۱۵ مهر ۹۲ ، ۱۱:۳۱

بی بی سی انگلیسی است!

 
یه نکته ی جالبی که درباره مصاحبه نتانیاهو با بی بی سی وجود داره نحوه ترجمه کردن صحبت هاشه. مترجم بی بی سی با زیرکی خاصی ازکلماتی استفاده می کنه که کاملاً ایجاد صمیمیت و همزاد پنداری میکنه و مخاطب رو به گوینده نزدیک می کنه. جالبه که اصلا خود نتانیاهو از این کلمات استفاده نمی کنه. یعنی بی بی سی خط رسانه ایی رو که نتانیاهو با مطرح کردن تاریخ تمدن ایران و ما دو ملت تاریخی با تاریخ 4000 ساله هستیم و من دانشجوی تاریخ ایرانم و پارازیت ماهواره و فیلتر اینترنت و... برای ایجاد حس همراهی مردم ایران پیش گرفته بود ادامه داد و البته بسیار هوشمندانه قدرت حرف های نتانیاهو را 100 برابر کرد و اثر حرف های بی ربطی  که درباره سلاح هسته ای ایران  و سازو کارش و عدم پاسخ به ترورها  عدم امضای NPT و...  بود را از بین برد...
و از طرف دیگر سخنان مهاجرانی تنها در بی بی سی فارسی با کارکرد صرفا داخلی پخش شده و به جهت تاثیر روی افکار عمومی ایرانیان برای تبدیل بی بی سی به یک شبکه بی طرف و صادق، این اقدام انجام شده است!
بی بی سی انگلیسی است...

مصاحبه را دوباره ببینید:
http://www.youtube.com/watch?v=MF7jZ8mbbhE


عباس سیاح طاهری
۰۶ تیر ۹۲ ، ۱۲:۰۱

از رنجی که می بریم...

این روزها عجیب آشفته بازاری است... همه چیز دارد عوض میشود... همه دارند خودشان را برای دولت جدید آماده میکنند و هرکس به نوعی... اما اتفاقی که دارد می افند و اصلا اتفاق خوبی نیست شکل گرفتن و سرباز کردن عداوت ها و کینه ها نسبت به دولت نهم و دهم و از طرفی دیگر تبدیل دولت به قدیسی است که رجعت خواهد کرد...

افراط و تفریط همیشه همه ما را زمین می زند... متنفرم از این دو... چه آن هایی که احمدی نژاد را می کوبند و چه آنهایی که قدیسش می خوانند...

احمدی نژاد یک انسان بود مثل همه انسان ها... با همه خوبی ها و بدی هایش... با لجاجت ها و ساده گوئی هایش، با ادبیات عامیانه معلمی اش که گاهی سوتی های زیادی هم از آن در می آمد... احمدی نژاد یک "آدم" عادی بود... همین

باید انصاف به خرج داد... من معتقدم که دوری از انصاف هر همه ما را به لب پرتگاه بی اخلاقی هدایت می کند... (کما این که احمدی نژاد را هدایت کرد) این بهترین دلیل برای نوشتن این سطور در این روزهاست... 



این روز ها کسی به رئیس دستگاه قضا ایراد نمی گیرد که دولت را بی قانون می خواند و بچه (آملی لاریجانی: تصمیم رییس جمهور برای بایگانی کردن لایحه جامع وکالت به لجبازی کودکانه شبیه است)  ویا حرف هایی از این دست که کاندیداها در زمان مناظرات زدند و طوری جلوه کردند که انگار دولت این 8 ساله مشغول تخریب بوده نه کار که صدای رهبر را هم درآورد (خدماتى که شده، کارهاى زیربنائىاى که انجام گرفته، سازندگىهائى که انجام گرفته، اینها را نباید ندیده گرفت. اینها در اظهارات نامزدهاى محترم، در برنامههاى دو سه هفتهاىِ تبلیغات انتخابات، غالباً ندیده گرفته میشد. چقدر خوب بود وقتى که مثلاً معضل اقتصادى را بیان میکنند، گرانى را بیان میکنند، تورم را بیان میکنند - که البته اینها واقعیت هم دارد - در کنارش کارهائى که انجام گرفته است، زحماتى که کشیده شده، اینها را هم بیان میکردند. دیدار مسئولان قضایی - 5 تیر 92)

کاش زمان مارا به عقب ببرد و یا کاش تر رسانه ملی بیایید و تمامی فعالیت های احمدی نژاد را در طی این 8 سال با دور تند به مردم نشان بدهد. ببینیم چه بودیه ایم وچه شده ایم. بدون هیچ سوگیری ای و با رعایت انصاف. از زمان تحلیف تا امروز. در تمامی حوزه ها... از این که شاخص بورس چند بوده و الان چگونه است؟ میزان سرانه مسکن، کتاب، فیلم، میزان دریافتی حقوق، بازنشستگی، رشد جمعیت، ضریب جینی، سرمایه در گردش، نقدینگی، میزان پروژه های عمرانی، سد ها، نیروگاه ها، پالایشگاه ها، خطوط ریلی، جاده ای و هوایی، میزان راه های روستایی، اتوبان های بین شهری، تونل ها، تولید ناخالص ملی، میزان صدور نفت، قیمت نفت ، وضعیت صندوق ذخیره ارزی، وام ازدواج، سرانه ازدواج و طلاق، سرانه بهداشت، پزشک خانواده،پیشرفت های فضایی، تعداد سازمان های مردم نهاد (NGO)، سرانه آموزش و پرورش، تعداد معلمین و دانش آموزان، سرانه گسترش حوزه ITC و اینترنت و زیرساخت های محیا شده، مقبولیت جهانی، میزان قطع نامه های صادر شده علیه ایران، فناوری های نوین،  حوزه کشاورزی، واردات محصولات باغی، دانه های روغنی، گندم و...، میزان پیشرفت ها و یا درجازدن های نیروهای مسلح، گسترش ها و عدم توفیق ها در حوزه معدن، میزان واحد های ایجاد شده، حمایت شده و یا ورشکسته شده در صنعت و... 



کاش جایی بود که منصفانه آمارهایی از این دست را عرضه می کرد. آن وقت شاید میشد بهتر درباره رئیس جمهور و اعوان و انصارش و خدمات و خیانت هایش حرف زد. تمام حرف من همین است، نه این که احمدی نژاد بی عیب باشد! نه اصلا! حمدی نژاد یک انسان بود مثل همه انسان ها... با همه خوبی ها و بدی هایش... با لجاجت ها و ساده گوئی هایش، با ادبیات عامیانه معلمی اش که گاهی سوتی های زیادی هم از آن در می آمد... احمدی نژاد یک "آدم" عادی بود... همین که مدتی رئیس جمهور این مملکت بود... نه خدایی می کند و نه دریوزگی... این وسط ایستاده است. مثل خیلی های دیگر، مثل خیلی هایی که این روزها دارند تجربیات دوران ریاست جمهوریشان را مرور می کنند و یا خود را برای ریاست جمهوری آماده می کنند...

تمام حرف من همین است... می ترسم و رنج  میکشم از این که چند سال بعد همین برخورد را به نوعی دیگر با روحانی هم بکنیم... نمی شود آدم در راس قدرت باشد و کار نکند... آن هم کسی مثل احمدی نژاد... (پرکارى این دولت هم انصافاً چیز برجسته‌اى است؛ حتى بعضیهایى که مخالف هم هستند، این را نمى‌توانند انکار کنند؛ یعنى بى‌انصافیها هرچه هم زیاد باشد، نمى‌تواند بر این حقیقت غلبه پیدا کند که دولت شما انصافاً دولت پرکارى است و تلاشتان وکارتان و تحرکتان خیلى زیاد است. این بسیار جاى خرسندى دارد.
دولت نهم و دولت دهم شناخته شده به پرکارى، پشتکار و خسته نشدن؛ سعى کنید این حالت را، این سُمعه‌‌ى خوب را تا آخرین لحظات حفظ کنید؛ خدا هم ان‌‌شاءالله کمکتان خواهد کرد. مقام معظم رهبری 91/6/3)


هنوز یادمان نرفته که زمانی آرزوی شاخص بورس بالای 9000  واحد را داشتیم و امروز شاخص بور در مرز 49000  واحد و پر بازده ترین بورس دنیا است... منهای همه  کارهای دولت همین یک بند کافی است تا ممنون زحمات 8 ساله اش باشیم... 

این ها را ببینید... این ها ملاک است و مصداق نیست منتها کمک می کند به با انصاف نگاه کردن... کاش مصداق ها را می شد پیدا کرد و مقایسه کرد عملکرد ها را...

نقاط ضعف دولت نهم و دهم

نقاط قوت دولت نهم و دهم

عباس سیاح طاهری
۰۲ تیر ۹۲ ، ۱۴:۴۸

لم یشکر المخلوق

نه این که احمدی نژاد بی عیب باشد! نه اصلا!
اما وقتی بعد از 16 سال هنوز هم دوم خرداد برای بعضی ها خاطره انگیز است ما چرا یاد نگیریم که از زحماتمان و داشته هایمان درست استفاده کنیم.

بی انصاف است هرکس که در این 8 سال بگوید کاری نشده... درحوزه اقتصاد دولت این اواخر ضعیف عمل کرد اما هنوز یادمان نرفته که زمانی آرزوی شاخص بورس بالای 9000 داشتیم و امروز شاخص بور در مرز 49000 است...


منهای همه  کارهای دولت همین یک بند کافی است تا ممنون زحمات 8 ساله اش باشیم...

مراسم تقدیر از زحمات 8 ساله احمدی نژاد ایده خوبی است... خدا به برگزار کنندگانش خیر دهد.

سوم تیر، تهران، میدان 7 تیر، سالن سیدالشهدا ساعت 15:30




عباس سیاح طاهری
۲۵ خرداد ۹۲ ، ۲۳:۳۴

پایان انتخابات

مویوم برگشتم سر همون زمین... منتها بی تراکتور...


پ/ن: پایان انتخابات...


عباس سیاح طاهری

این روزها دیگر روز های روشن شدن خطوط است. حد و مرزها، فعالیت ها و دغدغه ها.

خیلی بی مقدمه من از جلیلی حمایت می کنم. به دلایل فراوان، اما چون مراد من از این نوشته ترغیب برای جذب رای نیست پس می گذرم.

این متن کوتاه از وحید یامین پور است:

لذتی که در سکوت هست در پروپاگاندا نیست! جلیلی ضد تبلیغ است، کم حرف است، اگر کلمه های «تهدید»، «فرصت» و «سازوکار» را ازش بگیری، نمی تواند جمله اش را تمام کند. کم ارتباط است و سرد، حتی وقتی می خندد هم یخ می کنی. کلاً جلیلی ضد رسانه است. آنها که میخواهند تبلیغش کنند، سردرد میگیرند. احتمالا هیچکس نمی تواند یک جمله ی هیجان انگیز از او بشنود یا اورا وادار کند رفتاری نمایشی انجام دهد.
 
چند شب پیش وقتی تلویزیون از او رونمایی کرد مردم با یک بچه مثبت سربه زیر ولی محکم و قاطع آشنا شدند. احتمالا خیلی ها تلاش کردند بفهمند او چه می گوید، ولی نفهمیدند. اما این همه ماجرا نیست.
 
مخاطبان رسانه خودشان پیام رسانه ای را رمزگشایی میکنند. خیلی اوقات آنها به حرفها گوش نمی دهند بلکه به ترکیبی از حرکات، نشانه ها و واکنشها توجه می کنند. هر کاندیدایی هاله ای رسانه ای دارد - البته نه هاله نور - که ادبیات و سخنان فقط بخشی کوچک از این هاله را تشکیل می دهد.
 
هیچکس نمی تواند انکار کند در رمز گشایی مخاطبان تلویزیونی، نشانگان جلیلی هم نشینی و همسایگی بسیاری با احمدی نژاد دارد. اما هرچه بیشتر میگذرد مردم با یک ورژن متفاوت از یک احمدی نژاد نجیب، کم حاشیه، سرد، قاطع و «دشوار یاب» آشنا می شوند. این یک واقعیت است که جوّ را همین هاله های متفاوت و «دشوار یاب» می سازد. آدمی که نتوان پیش بینی اش کرد و در عین حال در چشمهایش بتوان برق زیرکی و قاطعیت را خواند.
 
اینها را گفتم که دائم از اینکه کاندیدای مورد علاقه تان آنچنان که توقع دارید حرف نمی زند، نگران نباشید.


 
اما حال باید با این کاندیدای بی رسانه چه کنیم؟ من فکر می کنم با رعایت نکات زیر و نگاه هر فرد یک ستاد برای جلیلی میتوان موج رسانه ای عظیمی را ایجاد کرد. به شرطی که همه تبلیغ کنیم. البته این سطور مخاطب خاص دارد که همان ستاد دکتر جلیلی است.
جلیلی باید این کارها را بکند (بدیهی است برای تبلیغ او همه هم باید همین کارها را بکنیم):
1- تبیین وظیفه شورای عالی امنیت ملی در حوزه های مختلف، بگوید شورا چه کار کرده است، شان شورا را در حاکمیت تبیین کند.
2- سطح دسترسی به اطلاعات در شورا را مطرح کند. اشراف اطلاعاتی ای که جلیلی به خاطر حضور در شورای عالی از وضعیت کنونی کشور دارد را هیچ کاندیدایی ندارد. پس این برگ برنده باید رو شود.
3- بیان علت مشکل و راه حل آن، با این رویکرد که شرایط امروزی مردم معلول این علت هاست، مثلا در حوزه تورم و اقتصاد.
4- دوری گزینی از مطرح شدنش به عنوان "فقط مذاکره کننده هسته ای". نباید از هسته ای مثال بزند. باید روی شئون دیگر سیاست خارجی که در آنها بسیار بیشتر از بحث هسته ای سابقه و تبحر دارد تکیه کند.
5-باید کمی ریا بکند! کارهایی را که در شورای عالی کرده است مطرح بکند. مثل ایده ی اقتصاد مقاومتی که به رهبر ارائه کرد یا کشف فساد 3000میلیارد تومانی و...
6- یک بار برای همیشه و فقط یک بار روند پرونده هسته ای را از روزی که در دست گرفته تا امروز به طور شفاف بیان کند. (محملی مناسب برای فیلم)
7-وقتی از فعال کردن ظرفیت ها صحبت می کند باید یک راهکار هم کنارش عرضه بکند.
8- تبیین کارکرد اسناد بالادستی در مقابله با برنامه ای که نامزدهای دیگر می گویند ندارد. وقتی کارکرد اسناد بالادستی را به خوبی برای مردم بیان کرد دیگر کسی به او نمی گوید "کلی حرف میزند" بلکه خواهند گفت: "چقدر نگاه جامعی دارد!"


عباس سیاح طاهری
۰۱ خرداد ۹۲ ، ۱۲:۳۱

رویای آشفته

بالاخره نتایج احراز صلاحیت ها اعلام شد و هشت نفر این مجال را پیدا کردند که خودشان را در سنجه مردم بسنجند... جدای از اتفاقات اخیر و بحث های  مربوط به تایید صلاحیت ها  و عدم احراز افراد نکته ای که امروز کمی مرا به فکر فرو برد این بود:

همه ما روزی که هاشمی برای ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری آمد را به خاطر داریم... این تصور که آیت الله 78 ساله دوباره بر مسند ریاست جمهوری تکیه بکند چیز دردناکی بود. حسی شبیه آدم بزرگی که ناگهان کوچک شود و به 20 سال قبل باز گردد.

شاید خیلی ها رد صلاحیت هاشمی را پایان سلسله مرگ سیاسی او جلوه دهند... عدم اقبال مردم در مجلس ششم، عدم اقبال مردم در ریاست جمهوری هشتم و عدم احراز صلاحیت در یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری...

شاید برای خیلی از امثال من، هاشمی باندی بوده است در پس پرده، مافیایی که قدرت، ثروت، نبض بازار و عملاً آن چیزی که ما آن را بعنوان "معیشت" مردم می شناسیم برای مدت ها در دست داشته و دارد. البته این را نمی توان به عنوان یک حرف قاطع در نظر گرفت. منتهای مراتب این هم یک گمانه زنی است که شرایط امروز ما همگی معلول هاشمی و باند های اقتصادی متصل به اوست.

حال در زمانی که یک دولت ضعیف اقتصادی (به فرض عدم دخالت باندهای فوق الذکر در روند اقتصاد) به پایان راهش نزدیک می شود، بهترین گزینه ای که برای اداره کشور مثل الهه ای آسمانی نزول اجلال می کند کیست؟ هاشمی...

این چند خط شاید واقعا مبنای حضور این باند در روند انتخابات بود... حال چه اتفاقی افتاد؟ همه کسانی که دغدغه گفتمان انقلاب اسلامی، تبعیت از رهبری، احساس تکلیف و... را داشتند به صحنه آمدند... نامزد شدند، موضع گیری کردند و رفتند... کلام من از این جا شروع می شود:

یادمان بیاید آن زمانی که نتایج اعلام نشده بود، همه  گمانه زنی ها و احساس تکلیف ها برای آوردن نامزدی "هم وزن" هاشمی در انتخابات بود. کسی که رای بالایی داشته باشد، مقبولیت و مشروعیت و تبعیت  او هم اثبات شده باشد.

خب! همه در این زمان دم از وحدت و یک پارچگی زدند، سخن از ائتلاف و معرفی نامزد واحد و... و آن را یک تکلیف می دانستند. البته در آن زمان هم کسانی بودند مثل رضایی یا قالبیاف که خود را ورای این جناح بندی ها می دیدند (و البته می بینند) اما جریان کلی حاکم بر اصول گرایان به این سمت بود که باید با یک کاندیدا شرکت کرد و با رای بالا او را به ریاست جمهوری رساند و صد البته تکلیف این است که با در خدمت قرار دادن تیم ها، ایده ها و نظرات، بهترین دولت را به منصه ظهور کشاند... و این چه رویای شیرینی بود...



امروز که این سطور را می نویسم، هاشمی رد صلاحیت شده است و همه ی هشت کاندیدا خود را شایسته مقام ریاست جمهوری می دانند... روی صحبت من با اصول گرایان است... تهدید هاشمی از بین رفت... الحمدلله... حال آیا باید این رویای شیرین وحدت بین اصول گرایان هم به خوابی آشفته بدل گردد؟ چه شده است که با رد صلاحیت هاشمی همه آن هایی که تا دیروز دم از وحدت و معرفی یک نامزد می زدند امروز اعلام می کنند که: " من مرد میدانم و تا آخر ایستاده ام" آن احساس تکلیف برای وحدت کجا رفت؟ آیا رئیس جمهور آینده دیگر نیاز ندارد که رای بالایی داشته باشد؟ آیا آن "تقوایی" که برای کارهای سیاسی لازم است دیگر وجود خارجی ندارد؟ آیا دیگر همه چیز با رد صلاحیت هاشمی درست می شود؟ و آیا امروز ما مصداق این کلام امیرالمومنین علی (علیه السلام ) نیستیم که می فرمود:

«واللّه یمیت القلب و یجلب الهم اجتماع هولاء القوم علی باطلهم و تفرقکم عن حقکم»

به خدا سوگند! که چنین وضعی قلب را می میراند و از هرسو غم و اندوه برمی انگیزد که این قوم برباطل خویش متحد و همداستان اند و شما بر محور حقتان پراکنده اید...(شرح نهح البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 1، ص309)

عباس سیاح طاهری
۰۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۳:۱۱

نقطه!

1- این روزها عجیب احساس بدی دارم! صبح و شب  با خودم کلنجار میروم... اصلاً نمی دانم بر سر آن نیمه مغزم چه آمده! آن نیمه ی "احساس تکلیف کن"!!!!

چرا من احساس تکلیف نمی کنم؟ چرا برادرم که دکترای جامعه شناسی دارد احساس تکلیف نمی کند؟ چرا مسئولمان با دو سه تا دکترا و لیسانس آن هم در حوزه ی علوم سیاسی، مدیریت اجرایی، و مدیریت دولتی نامزد نمی شود؟ چرا کامران نجف زاده را فرستادند سوریه تا نامزد نشود؟ چرا ؟ اصلا مرا چه شده است؟

2- آن نیمه مغزم که "احساس تکلیف نکن" است این روزها خیلی فعال است... می گوید تو چرا داری هی نامزد میشوی؟ اصلا نامزد شدن برای چیست؟ چند دلیل برای احساس تکلیفت بیاور...

3- با بچه ها که بحث می کنیم همیشه بحث به این جا که می رسد ناتمام می ماند: بین تخصص و تعهد کدام را باید انتخاب کرد؟ کسی که متخصص باشد ولی متعهد نباشد بهتر بلد است بدزدد(دزدی کند) و کسی که متعهد باشد تخصص را کسب می کند! و بچه ها میگویند پس این لیست بلند بالای مدیران یقه آخوندی دزد را کجای دلمان بگذاریم؟ مدیری اگر متعهد باشد کاری را که توان انجامش را ندارد نمی پذیرد...

دوست دارم جمله زیبای دکتر چمران را در پاسخ به این سوال: تخصص یا تعهد؟ - به تعبیر شهید چمران تخصص یا تقوا؟- به عنوان حُسن ختام ذکر کنم:

 می گویند تقوا از تخصص لازم تر است! آنرا می پذیرم! اما می گوییم آنکس که تخصص ندارد و کاری را می پذیرد؛ بی تقواست!!


4- یک نقطه بیش فرق "رحیم" و "رجیم" نیست/ از نقطه‌ای بترس که شیطانی‌ات کنند
راستی چقدر جالب است
که فرق بین نامزد و نامرد هم در همین یک نقطه است!!!

5- از نقطه ای بترس...



عباس سیاح طاهری

انتخابات به حول و قوه الاهی و با مشارکت بالای قطعی امت اسلامی برگزار شد. شکر کمیتش واجب!

و انتخابات امسال برای خیلی از ما متفاوت بود چرا که به واقع پیگیری کردیم تا آن کسانی را که اصلح می یابیم انتخاب کنیم. تقریبا لیست کاملا مطمئنی در میان مردم وجود نداشت و همین خیر موجب شد تا خلق الله پیگیر و جستجوگر با موضوع برخورد کنند. خسته نشدند. کنار هم ننشستند و اثبات کردند سیاست می تواند ماننده دیانت، و وظیفه سیاسی ماننده وظیفه دینی شیرین باشد. شکر کیفیتش واجب!


حضرت سجاد علیه صلوات الله دعایی عجیب دارد در صحیفه ی کامله ی سجادیه که در بیان تقصیر از شکر خداست. آن‌جا خیلی عجیب می‌گوید که ما کجا و شکر تو کجا!؟ که هر شکری هم به جا بیاوریم خود شکری دیگر را واجب می کند برما....
این دعا مضامین عالیه عجیبی دارد که از عهده این پست و هزاران پست دیگر بیان گوشه ای از آن حتی خارج است اما یک جمله پایانی این دعا می گوید:

« وَ زِدْنى مِنْ هُداکَ مااَصِلُ بِهِ اِلَى التَّوْفیقِ فى عَمَلى، اِنَّکَ مَنَّانٌ کَریمٌ.»
و هدایتت را آن‏گونه بر من افزایش ده که به سبب آن توفیق در کار خویش یابم، زیرا که تو بخشنده کریمى. 

 

و از خدا می خواهد که حالا که شکرت را گفتم و اعتراف کردم که شکرم هیچ جایگاهی هم ندارد و همه تو بودی و هستی و خواهی بود و اگر تو خود اراده نمی‌کردی شکرت کجا می توانستم به جا آورم و ..... می گوید از هدایت های خودت آن چیزهایی که من را در عمل هایم (برای تو) موفق می کند از همان ها نصیبم کن. آخر تو خیلی منان و کریمی....

حالا که شکر نعمت دیروز را در دل و زبان داری، بگذار یک چیز را هم با هم مرور کنیم شاید هدایتی معطوف به توفیق عمل در آن باشد.

اگر یادتان باشد در پست دومی که از کاندیدهای خودم نوشتم هم اشاره کردم که اهل مشورت گفته بودند بهتر است لیست پر بدهیم و من سر همین مشورت‌ها و اعتبار جدی‌شان در نگاه اسلامی خیلی سعی کردم لیستم خالی نماند. اما کماکان تا صبح رای‌گیری شک داشتم و نمی دانستم واقعا با اطمینان 51 درصدی به کسی صلاح است او را در لیست بگذارم یا نه؟

ساعت هشت صبح دیروز آغاز رای‌گیری بود. و شاید کم‌تر از ربع ساعت تلویزیون اعلام کرد که رهبر انقلاب می خواهد رای بدهد. ایشان وارد حسینیه امام خمینی (ره) شدند و رای خود را دادند. بعد خبرنگار و مجری صداوسیما آمدند و از آقا سوال پرسیدند. یکی مربوط به مسائل داخل کشوری انتخابات و دیگری مربوط به بعد خارجی آن.

آقا در میانه پاسخ به سوال اول که در موضوع داخلی انتخابات بود گفت:

     " همچنین معتقد هستم که این کار مثل نماز هر چه به اول وقت نزدیکتر باشد فضیلتش بیشتر است، نه اینکه بخواهم بگویم شرعاً مانند نماز است، بلکه بر حسب نگاه عقلایی اگر انسان اول روز جمعه این کار را انجام دهد فکرش آسوده است که وظیفه را انجام داده است و بعد به سراغ کارهای دیگرش می‌رود، برخلاف اینکه این کار را آخر وقت انجام دهد. "

 

ایشان ادامه دادند:

     " هم ممکن است پای صندوقها شلوغ شود و هم احتمال این وجود دارد که توفیق پیدا نکند و هم اینکه نگرانی و دغدغه وجود دارد بنابراین توصیه می‌کنم اول وقت برای رأی دادن در صندوقها حاضر شوند و به هر سی نفر رأی بدهند و نام سی نفر را در برگه‌های رأی بنویسند و مردم عزیزمان سعی کنند که این کار را با احساس یک حجتی بین خود و خدای متعال انجام دهند. انشالله قصدشان را خالص کنند. "

 

و اگر چه در بخش های خبری بعدی صداوسیما قسمت دوم صحبت ها سانسور شد! و حتی گمان برده شد که شاید خود رهبری نخواستند منتشر بشود چرا که خطاب ایشان در آن لحظه کل مردم ایران بودند و این سخن تنها مصداقش تهرانی ها بود و .....  اما برای آن ها که تیز بودند مساله روشن شده بود.

 

برخی جناب خامنه ای را انسانی هوش‌مند و آگاه در عرصه سیاسی تلقی می کنند؛

 برخی ایشان را عالمی دینی آگاه به مسائل زمانه می دانند؛

 برخی ایشان را مرجع تقلید خود برگزیده اند؛

 برخی ایشان را رهبر سیاسی خود می دانند؛

 برخی ایشان را ولی فقیه حاکم بر جان و مال و ناموس خود در عصر غیبت می دانند؛

 برخی حتی ایشان را مراد دل و جان خود یافته اند.

 
 

 

هر کدام از این برخی‌ها، اگر دیروز هوش‌مند بودند و این جمله را هم می شنیدند می فهمیدند که درست تر در امر انتخاب آن است که از هر سی فرصت رای‌شان در تهران استفاده کنند. و این یعنی اگر حتی " نمی دانم"ها و "نمی‌شناسم" هاشان بهانه کاملی برای ننوشتن اسامی بیش‌تر باشد، "نمی‌پرسم"هاشان دیگر راه ندارد. 

 در اسلام چند راه برای ثابت شدن چیزی برای مکلف هست. یکی درک شخصی فرد مکلف است . و دیگری پرسش او از آنان که می دانند و البته عادل‌ند (یعنی به گناه شهره نیستند و اهل کبیره و اصرار بر صغیره نیز نیستند....)

  این ها را ننوشتم که آه حسرت از دل کسانی بلند کنم که احیانا لیست دیروزشان کم‌تر از سی نفر اسم در خود داشت (در تهران). این ها را نوشتم که بگویم بزرگ‌ترین شکر به جا آوردن ها در اسلام، تنبه است. این که در پایان آگاه شوی به امری بزرگ‌تر و فهمی بالاتر و در هنگامه انتخابی دیگر با تنبه پیش بروی...

 حالا شکر کنیم همین هدایت را ؛ اگر هدایت بود برای ما....

 


پ/ن:

1- نویسنده مطلب یحیای عزیز است

2- لیستم را دقایق آخر و با شناخت بیشتر کمی تغییر دادم... خدا ببخشد مارا...

3- رای مرا محمدسجادم در اولین روز نه ماهگیش برای مجلس نهم به صندوق انداخت تا یاد بگیرد که در صحنه های حق و باطل همیشه تاریخ باید حضور داشته باشد .

عباس سیاح طاهری
۱۰ اسفند ۹۰ ، ۱۱:۰۳

لیست ما انتخابات جمعه

شاید برای آدم های مهم ارائه نظر شفاف در خصوص انتخاب هاشان در یک انتخابات رسمی، به منزله فداکاری یا بی‌کله‌گی به حساب بیاید چرا که مرزبندی هاشان با گروه ها و افراد روشن می شود و به تبع آن وجه هایی از دست می دهند. اما برای امثال من که این طور نیست. مثلا کسی نمی تواند انکار کند حضرات آیات مهدوی کنی و مصباح یزدی با ورود به عرصه انتخابات در این سطح به نوعی آب‌رو گذاشته‌اند و گذشتن از آب‌رو کار هر کسی نیست، اما من نوعی اگر موضعم در انتخاباتی روشن باشد چیزی در این راه نداده ام ، تازه اگر به دست نیاورده باشم!

قرار دارم در این مطلب فهم تا به این جای خود را از عرصه‌ی انتخابات امسال در قالب ارائه لیستی که تا به این جا به آن رای خواهم داد با شما به اشتراک بگذارم. و دو هدف از این کار دارم.... یکی خیری احتمالی ست که از جانب این کار به دیگران برسد و دیگری خیری قطعی که برای خودم در این کار هست. آن خیر احتمالی از این جا ناشی می شود که می دانم برخی دوستانم ممکن است محض مشورت برای‌شان مطلوب باشد دانستن فهم دیگران و متاسفانه در این ایام فرصتم نشد که تک تک شان را ببینم و با هم حرف بزنیم. و آن خیر قطعی از این جا برمی‌آید که از دوستان شناس و ناشناسم یقینا هستند خوبانی که اگر ببینند بر خطا دارم می روم به قدر امر به معروفی و صلاح و مشورتی سعی کنند مانع از خطایم بشوند و این برای من سود کمی نیست....

یادم نمی‌آید تاکنون بر سر انتخاب نامزدهایی که باید برای مجلس شورای اسلامی انتخاب کنم، این قدر وقت گذاشته باشم. حقیقتش همان طور که در روزنوشت قبلی آوردم، این متفاوت بودن فهرستها و فراوانی نامزدهای خوب در این دوره موجب شده است که کسانی که احساس مسئولیتی برای رأیشان دارند، دچار نوعی سردرگمی و شاید وسواس شوند و در شناخت خوب و خوبتر و در موضع بدبینانه آن بد و بدتر دچار تردید شوند. البته همین جاست که عقلاً رجوع به کسانی که مرجعیتی - محدود یا فراگیر - دارند، توجیه و توصیه می شود.

 

فکر می کنم که هر کسى که راى میده باید روز قیامت براى رایش حجت شرعى داشته باشد پس دلایلم را در انتها برای رای دادن به این لیست آورده ام. البته "آقا تهرانی" را عمدا اول ننوشته ام تا بداند ما از او چیزی بیشتر از اخلاق می خواهیم... چیزی شیبه به مدرس...

 

1.     دکتر غلامعلی حداد عادل - اصولگرایان اصلح، پایداری، جبهه متحد

 

2.     حجت الاسلام سید محمد حسن ابوترابی فرد - اصولگرایان اصلح، جبهه متحد-

 

3.     دکتر احمد توکلی - اصولگرایان اصلح، جبهه متحد-

 

4.     حجت الاسلام مرتضی آقا تهرانی -  اصولگرایان اصلح، پایداری-

 

5.     خانم زهره الهیان - اصولگرایان اصلح ، جبهه متحد-

 

6.     خانم الهام امین زاده - اصولگرایان اصلح، جبهه متحد-

 

7.     مهندس مهرداد بذرپاش-  اصلح متحد-

 

8.     حجت الاسلام روح الله حسینیان -  اصولگرایان اصلح، پایداری-

 

9.     - خانم لاله افتخاری - اصولگرایان اصلح ، جبهه متحد-

 

10. مهدی کوچک زاده - پایداری

 

11. حجت الاسلام حمید رسایی -  پایداری-

 

12. حجت الاسلام قاسم روانبخش -  پایداری-

 

13. خانم فاطمه رهبر - اصولگرایان اصلح، جبهه متحد-

 

14. علی اصغر زارعی - اصولگرایان اصلح، پایداری-

 

15. علیرضا زاکانی - اصولگرایان اصلح، جبهه متحد-

 

16. پرویز سروری -  اصولگرایان اصلح، جبهه متحد-

 

17. مهندس محمد سلیمانی - اصولگرایان اصلح، پایداری-

 

18. دکتر حسین شیخ الاسلام - مستقل-

 

19. خانم زهره طبیب زاده نوری - اصولگرایان اصلح، پایداری-

 

20. حسین فدایی آشیانی -  اصولگرایان اصلح، جبهه متحد-

 

21. مجتبی رحماندوست- متحد- اصلح

 

22. اسماعیل کوثری - اصولگرایان اصلح، پایداری، جبهه متحد-

 

23. دکتر سید علیرضا مرندی - اصولگرایان اصلح، پایداری، جبهه متحد-

 

24. حجت الاسلام غلامرضا مصباحی مقدم - اصولگرایان اصلح، جبهه متحد-

 

25. حسین مظفر - اصولگرایان اصلح، جبهه متحد-

 

26. سید مسعود میرکاظمی - اصولگرایان اصلح، پایداری، جبهه متحد-

 

27. الیاس نادران - اصولگرایان اصلح، جبهه متحد-

 

28. حجت الاسلام سید محمود نبویان -  اصولگرایان اصلح، پایداری-

 

29. دکتر حسین نجابت -  اصولگرایان اصلح، جبهه متحد-

 

30. بیژن نوباوه وطن

 

-  به "احمد توکلی" رای میدهم چون الف-  کارآمد بوده و سواد و تجربه اقتصادی و سیاسی دارد، ب-  حامی نظام و دشمن ستیز است. ج-  به عهد نمایندگی که دفاع از حقوق مردم و نظام است عمل کرده است د-  به صورت جدی با مفاسد اقتصادی و مدیریتی و البته در حد توانش مبارزه کرده است. هـ-  از آزادی بیان صحیح، تا حدودی دفاع میکند.

-  به "الیاس نادران" رای میدهم به خاطر الف- پیگیری مستمر و دادن هزینه برای مبارزه با مفاسد اقصادی و مدیریتی برخی مسولان نظام 2- به خاطر دفاع ایشان از حریم آزاداندیشی

-  به "حداد عادل" رای میدهم چون شخصیتی حامی نظام، دشمن ستیز، فرهیخته، اخلاقی، دلسوز، باتجربه، منصف و باسواد است.

-   به "مهرداد بذرپاش" رای می دهم چون زمانی که میتوانست با لابی بازی و بده بستان های رایج در دولت بماند چشم خود را بروی جریان انحرافی نبست و از دولت اخراج شد... و البته در مناظرات هم به خوبی توانست مبانی قوی تئوریکش را به رخ حریفانش بکشد.

-  به " میرکاظمی" رای میدهم چون وجود نام ایشان در هر دو لیست پایداری و متحد نشان از کارآمدی و تهعد ایشان است. ضمنا از برخی دیگر از دوستان هم درباره توانمندی و تخصص و تجربه اقتصادی و بازرگانی ایشان مطالبی را شنیده ام.

-  به "دکتر سلیمانی" و "زاکانی" نیز به خاطر تخصص تعهد و پیگیری هایشان رای میدهم

-  به "رسایی" و "نبویان" به خاطر پافشاری بر مواضع اصولی و نیز ایجاد اعتدال در جبهه انقلاب اسلامی رای میدهم (یک جور ایجاد اعتدال هم اینجوریه فقط فرستادن مطهری که نیست!)

-  به خانم ها "افتخاری" و "طبیب زاده" به خاطر تخصصی که در زمینه امور قرآنی و مسائل زنان و نیز مواضع غرب ستیزانه ای که دارد رای میدهم.

-  به آقایان "فدایی" و "کوثری" به خاطر توانمندی های اجرایی که در عرصه دفاع مقدس از خود نشان دادند و نیز تعهد انقلابی به دور تندروی که دارند رای میدهم

-  به "نوباوه" رای میدهم چون متاسفانه آدم رسانه فهم و فهیم فرهنگی در کمسیون فرهنگی کم است...

-  به "شیخ الاسلام" رای میدهم به خاطر سوابق درخشانش در مسائل بین المللی وفرهنگی

- به باهنر به خاطر لابی باز بودنش، به مطهری به خاطر عدم درک صحیح از شرایطش، به پزشکیان به خاطر این که علایق حزبی را بر برجستگی های فردی بالایش(که کم هم نیست) ترجیه داد، به رودکی، و صفارزاده بخاطر شناخت شخصی و خانوادگی از ایشان، به کازرونی به علت عدم تخصصش و استفاده از چهره موجهش، رای نخواهم داد.

 

چند توصیه برادرانه:

 یک - رهبر عزیز انقلاب همیشه توصیه کرده اند که در روز رأی گیری سعی کنید در نخستین ساعات روز رأی دهید و مصداقِ «فاستبقوا الخیرات» باشید. راستش را بخواهید من خودم فکر می کنم نکند در انجام این عمل بزرگ عبادی - سیاسی تأخیر کنم و در همین حال مرگم فرا رسد و این توفیق از من سلب شود. پس صبح زود در پای صندوقهای رأی باشید.

 دو - سعی کنید خانوادگی و بخصوص با حضور فرزندان کوچکتان در پای صندوقها حاضر شوید. من امسال رایم را با محمدسجادم که روز انتخابات نه ماهش میشود می اندازیم تا یاد بگیرد که در صحنه های حق و باطل همیشه تاریخ باید حضور داشته باشد .

 سه - رأی دادن یک عمل عبادی بزرگ هم محسوب می شود ، پس چه بهتر که قصد قربت هم بکنیم و در مسجد و با وضو باشیم.

چهار- توصیه اکید می کنم که حتماً به همه سی نفر حق خود رأی بدهید. می دانم که این کار، هم کمی وقت گیر است و هم شناسایی هر سی نفرشان کاری سخت است. اما به این فکر کنید که با خالی گذاشتن حتی یک گزینه، فضا را برای کسانی که اصلاً آنها را نمی پسندید باز گذاشته اید و اگر چنین شود، باید به جای افسوس خوردن خودمان را ملامت کنیم و بس.

 

پ/ن:

 1- به نظرم هیچ اشکالی ندارد که در این ماجرا و از باب «نهی از منکر» هم که شده است، صریحاً در پاسخ به درخواست دوستان و مراجعانتان از نامزدهایی که در جریان فتنه و انحراف، همراهی و یا سستی و سکوت کردند اعلام برائت و آنها را از رأی دادن به آنها نهی کنید. حتی فکر می کنم این کار ثواب هم داشته باشد. اگر کسی از من اسامی این افراد را بپرسد صریحاً با نام و مشخصات اسم می برم!

2- مثل همیشه برای رای دادن وضو می گیرم و قصد قربت می کنم و پس از رای دادن خدا را شکر می کنم و دعا می کنم که :

خدایا ! ما به وظیفه خودمان در حد فهم خودمان عمل کردیم ، می دانی که قصدی بجز اصلاح نداریم : و ما نرید الا الاصلاح . تو خودت بهترینها و شایسته ترینها را برای مجلس هشتم شورای اسلامی تنها حکومت اسلامی ،رقم بزن و آنها را توفیق بده تا با وضع قوانین مناسب و نظارت هوشمندانه و مدبرانه بر امور ، زمینه های ظهور مصلح را بیشتر فراهم کنند و این « عبادت » را به کرم خودت از ما بپذیر . می دانیم این عبادت ، از آنجا که یک اقدام اجتماعی است ، عبادت کوچکی نیست اما تو آن را به بهترین وجه آن را از همه مردم خوب کشورم بپذیر.

 

3- کمی حرف با تک تک آن ۱۳ میلیون

سلام ! حتی اگر جوابم را ندهی! شاید دلخور باشی! روزهای خوبی نبود وقتی که تر و خشک با هم می سوختند. به راستی که اسمش فتنه بود و می دونم خیلی وقتها حق با توست. می دونم گرونیه. می دونم بیکاریه. می دونم ارزش پول ملی کشورت نصف شده. می دونم از فساد های اقتصادی هزار هزارمیلیاردی خسته ای! می دونم گرفتار گرفتن یه وام قرض الحسنه ای! می دونم  شبه عیده! می دونم  کمی هوای تازه می خوای! می دونم می خوای نفس بکشی اما یادت باشه: همه منتظر تا ببینند کجـــــــــا  تو از جاده ی عشـــــــــــــــــــق دل میبــــــــری ....

تنها با حضور تو سرانجام این رود مرداب نیست...

عباس سیاح طاهری