- معتقدم که هر چیزی (و کسی) را می بایست در ظرف وجودی خودش بررسی کرد تا شناختی جامع و کامل پیدا کرد.
2- همیشه سینمای روشن فکری و کلا سینما، ما را به عدم تحمل نظرات مخالف متهم کرده است و ما به علت نداشتن سخن گویی تمام قد و بلند بالا در مقابل همچین سخنانی همیشه کوتاه آمده ایم حال آن که همیشه حرف هایی برای گفتن داشتیم بیش از حضرات مخالف...
3- سخنان مجید مجیدی در شب کارگردانان سینما شاید نقدی بود به همین برخورد کارگردانان با انقلاب و جمهوری اسلامی با این توضیح که حرف مجیدی را اگر مسئولی دولتی مثل شمقدری و یا اصلا مثل منی (مثلا منتقد) در خارج از دایره ی دوستان سینمایی روشنفکر می زد یحتمل به صدها و هزاران اتهام و افترا از بی دانشی و عدم شناخت سینما تا تندروی و عدم تحمل مخالف و فاندامنتالیستی متهم می شد (کما این که الان هم مجیدی متهم است! )
4- ظاهرا این نسخه ی عمومی اهالی هنر (و بویژه سینما به عنوان پیشانی هنر) است که تفکرات مخالفشان را به اشدّ انحا لجن مال می کنند. شاهد دوم این سخن نامه ی سخیفانه و دور از ادب حامد بهداد به عرب نیا است که گویی این بار بهداد فکر کرده خودش نماینده ی تمامی سینما و سیستم فرهنگی است (جالب این که این یعنی همان چیزی که خود بهداد عرب نیا را به آن متهم کرده بود!!!)
5- در جشنواره ی فیلم فجر زمانی که اولین اکران فیلم پایان نامه در سینمای برج میلاد آغاز شد از دقیقه ی بیست انگار درون باغ وحش بودیم! آن هم درون یک فضای فرهنگی روشنفکر!!! از صدای خر و گاو بگیرید تا گربه و سگ! این یعنی سینمای تفکر "زنده باد مخالف من"!
6- دیروز پایان نامه را با خانواده دیدم:
اول: اگر این فیلم ضد نظام بود تا کنون ده بیست جایزه از سیمرغ (!!!) و خرس نقره ای و نخل طلا تا اژدهای طلایی گرفته بود.
دوم: بازی فوق العاده ی حامد کمیلی پس از کلیشه های بسیار اعصاب خورد کنش، واقعا خوب بود.
سوم: علیرغم گپ های فیلم نامه ای کوچک، فیلمی یک دست، با کشش، نسبتا پر هزینه، اکشن و البته خوش ساخت را مشاهده کردیم.
چهارم: حامد کلاهداری به عنوان کارگردانی که در فیلم دومش (بعد از اثر خیره کننده اولش : شکلات داغ) چنین جسارتی پیدا کرده که به سراغ فیلم سیاسی برود بجای تحسین و تقدیر شایستگی ستایش دارد، چرا که بزرگان سینما هم هنوز جرات ورود به این مقوله را ندارند و ترجیه می دهند همان سینمای خودشان را بسازند.
پنجم: در کنفرانس مطبوعاتی فیلم در برج میلاد تقریبا همه با عصبیّت بر سر حامد کلاهداری فریاد می زدند و او با یک جمله تیر خلاص را به همه زد: "اگر فیلم من حرفی برای گفتن نداشت، شما اینطور برآشفته نمی شدید و به هم نمی ریختید..."
ششم: برای تاکید بر فضای روشنفکری سینمایی عرض می کنم در کنفرانس مطبوعاتی فیلم در برج میلاد حامد کمیلی یک جمله قصار گفت: "من درباره چه باید صحبت کنم؟ مگر کسی فیلم را دیده؟ لطفا یک نفر بلند شود و یک دیالوگ فیلم را برای همه بگوید!" اما آقایان و ایضا خانم های روشنفکر سینمایی سکوت کردند و گروهی هم فقط به فریاد هایشان ادامه دادند!
7- باز هم معتقدم که هر چیزی (و کسی) را می بایست در ظرف وجودی خودش بررسی کرد تا شناختی جامع و کامل پیدا کرد. پایان نامه به نسبت فیلم دوم یک کارگردان، بسیار قوی، خوش ساخت، خوب و با جسارت است و اگر نگوییم شاهد تولد یک کارگردان سینما فهم بوده ایم، قطعا شاهد یک فیلم بالغ و بسیار خوب هستیم. فیلمی که برای بازیگران نقش های کوتاه و تک سکانسی هم ارزش قائل است مثل داریوش ارجمند و جمشید هاشم پور.
8- حال تنها نکته ای که باقی می ماند این است که حامد کلاهداری پسر با جسارت سینمای ایران نیاز به یک چیز دارد: "حمایت" اگر از حامد کلاهداری حمایت شود شاهد تولد یک کارگردان جوان و باجسارت در سینمای انقلاب هستیم و اگر نه خدا به داد ما برسد که چه سرمایه ای را از دست داده ایم...
9- حتما پایان نامه را ببینید... با خانواده...