عصیان

درباره بلاگ
عصیان

عصیان خیزشی است در مقابل تمام ناحقی ها و بی حقی ها... جایی برای گفتن حرفی حق؛ ولو تلخ و کوتاه ...

بایگانی
آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خاطرات هاشمی» ثبت شده است

چه کسی گفت که زنجیر جنون در گسل است/ چه کسی گفت که آوازه غیرت کسل است

چه کسی گفت که میخانه فرو ریخته است/ باده دردکشان با هوس آمیخته است

چه کسی گفت چرا زخم و جراحت جوییم/ کربلا عرصه خون است، فراغت جوییم

حاصل راه دریغ است بیا برگردیم/ روبرو دشنه و تیغ است بیا برگردیم

چه کسی گفت و غلط گفت که تکبیر بس است/ اسب و میدان و بلا، نیزه و شمشیر بس است

چه کسی خواست که این حنجره را دار کشد/ پشت این پنجره‌ها خواست که دیوار کشد

چه کسی بال مرا بست که پرواز بس است/ سرب در حنجره‌ام ریخت که آواز بس است

چه کسی بال مرا چید و از آن پر گسترد/ عاقبت گفت و مرا راحت بستر گسترد

چه کسی گفت که فصل دگر و تازه رسید/ نوبت عافیت و شهوت و خمیازه رسید

چه کسی گفت نماز آینه عافیت است/ کاخ اگر هست نشان از طلب و معرفت است

سجده در مذهب ما با خطر تیر خوش است/ ذکر اگر هست همان از لب شمشیر خوش است

سجده در خون و بلا، ظهر و صلاتش خوشتر/ کاخ نه، خیمه اگر هست، در آتش خوشتر

چه کسی گفت و غلط گفت که بر می‌گردیم/ بت گرانند بگو باز تبر می‌گردیم

ما همانیم، غدیر آینه بیعت ماست/ بی‌کفن تیغ بدستیم، همین غیرت ماست

کم بگویید که دشمن قدر و فرزانه است/ اژدهایان دو سر مال شب و افسانه است

چشمتان گرچه به تدبیر نخفته است هنوز/ قصه‌گو آخر این قصه نگفته است هنوز...


شعر از حسین اسرافیلی

عباس سیاح طاهری