۲۰ شهریور ۸۵ ، ۱۲:۳۶
اندر احوالات نیمه شعبانمان...
نیمه شعبان هم گذشت... و ما هم سر گرم خود بودیم... و آقایمان مراقب ما...
هزاربار نوشتم و پاره کردم باز
نیامدی و دلم را ستاره کردم باز
چفدر شعر شدم شعرهای آبی رنگ
ردیف و قافیه و استعاره کردم باز
چقدر سوره شدم آیه آیه دلتنگی
چقدر محض شما استخاره کردم باز
گره به قلب من افتاده صد هزار گره
به اسم اعظمتان راه چاره کردم باز
دلم گرفته از این شعرهای بی موعود
تمام پنجره ها را دوباره کردم باز
کنار پنجره گلدان، تنگ ماهی ها
به سمت روشن چشمت اشاره کردم باز
کسی نخواند برایم تلاوت سبزی
برای آمدنت استخاره کردم باز
دخیل بسته دلم روضه ای بخوان آقا
هوای کودک بی گاهواره کردم باز
دوباره جمعه غروب است و ساکت و بی روح
نیامدی و دلم را ستاره کردم باز...
پ/ن: باز هم بگویید ما منتظران ظهوریم... و باز فتنه گری یهود...
۸۵/۰۶/۲۰