و روح الله
اول: این قسمت حرف ها شاید خیلی به بعدش ربط نداشته باشد... شاید هم داشته باشد! نمی دانم! مهم این حرف هاست که شاید خیلی کسی نفهمد!
من "ولایتی" هستم... یعنی تا آنجایی که رگ گردنم را بدهم (یعنی همان جایی که "او" از آن به من نزدیک تر است) پای ولایت "آقا" ایستاده ام. این را گفتم بدانید چرا پای حرف "آقا" و راه "آقا" ایستاده ام، چون آقا راه "او" را به من نشان می دهد... می فهمید که؟!
برای همین هایی که گفتم و شاید نفهمید، می گویم که حرف آقا برایم حجت است مثل حرف امام. پس احمدی نژاد و خاتمی و موسوی همه یک کرباسند سر و ته! اگر از خط آقا و امام بیایند بیرون...
آقا گفت راه صحیح حذف جریان های سیاسی نیست و بهترین مسیر اصلاح طلبی اصول گرایانه است.(دیدار با اصلاح طلبان بعد از دوم خرداد- تاریخ دقیق خواستید بگویید بنویسم.) این حرف را به اصلاح طلب ها زد نه اصول گراها!
امام از چپ و راست تعبیر به جناح (بال) کردند. بال های نظام... اگر نظام بخواهد پر بگیرد به دو بال نیاز دارد نه یکی، با یکی زمین می خوریم! عمق نگاه را ببینید!!! پس وجود هر دو لازم است.
* * *
این روز ها تلویزیون بدجوری دارد پته ی چپی ها را می ریزد روی آب... خب این خوب است اما همه مثل هم نیستند... نمی شود مهاجرانی را با خاتمی به یک چوب راند... چون خاتمی با تقسیم بندی های "آقا" هنوز داخل نظام است... آن صحنه ی دفاع حقیقت جو از خاتمی با تاکید بر روشن فکری خیلی منظور مرا روشن می کند... شما که فکر نمی کنید صحنه های گزارش خبری همینجوری انتخاب شده باشد؟
دوم: این روزها دوباره دارد نیمه ی خرداد می شود... دعوت شده ام با بازی وبلاگی درباره ی 14 خرداد... اما نمی توانم امام را دربازی ام شریک کنم... آخر بازی من کجا و روح خدا خمینی کبیر کجا؟ هر بار که می روم فقط می توانم بایستم و می گویم: یا ابانا استغفر لنا انا کنا خاطئین...
... از آن روز گریه های مادرم را به یاد دارم و شیشه ی تلویزیون سیاه و سفید پارس مان را و دستی که به شیشه اش می کشید و متبرک می شد، از تصویر امام... و پدری که فقط یک بار امام را از نزدیک دیده بود... تا به حال عارفی را دیده اید که از "پشت شیشه ی تلویزیون"، "نفس حقش" اثر کند؟!
سوم: این کلیپ حال مرا می فهمد...
پ/ن:
1- نیمه ی خرداد امسال به جای حرم امام عشق به سمت حرم عشق امام می روم... دعایم کنید تا بفهمم... کربلا! ما را نیز در خیل کربلائیان بپذیر... ما می آئیم تا بر خاک تو بوسه زنیم و آنگاه... و آنگاه... راستی! و آنگاه چی؟!
2- به سبک این بازی ها برادران و خواهرانم را دعوت می کنم: آب و آتش، ارمینه، سوزنبان، و...
همین اول می گم که نامردیه اگه دعا نکنی. آدم وقتی میره جایی که درباره صاحبش می گن : "و الاجابة تحت قبتک" نباید بقیه رو فراموش کنه! به قول درویش مصطفا یا باب جون توی "من او" که میگه : "نباس تک خور بود" شما هم بی زحمت یه سلام کوچیک از ما به مرکز دنیا برسون.
دوم این که آقا گفت : "راه صحیح اصولگرایی اصلاح طلبانه است" توی یکی از سفرها به یکی از شهرستانها هم بود.
و یه چیز دیگه اینکه خاتمی دیگه چه کاری باید بکنه تا از دایره نظام خارج بشه؟ صحبت های آقا در دیدار با مبلغان قبل از محرم رو بخون ( همون که بعد از اهانت به عکس امام بود) و اگر مصداق هاش رو در خاتمی پیدا نکردی من قبول می کنم که خاتمی هنوز در دایره نظامه.
سوم این که من هم با حذف جریانها مخالفم. بعضی حرفهای اصلاح طلب ها رو هم قبول می کنم. ولی چیکار کنیم که اینا خودشون خیلی دوست دارند از نظام خارج بشن. و البته انین رو هم قبول دارم که صدا و سیما یا از این ور پشت بوم می افته یا از اون ور.
آخر هم بگم من از این بازی سر در نمیارم. ولی فکر کنم باید یه عده رو دعوت کنم که یه چیزی بنویسن. چشم.
آخر آخر هم باز هم می گم که التماس دعا