۲۶ مرداد ۹۲ ، ۱۲:۰۹
این مجلس روحانی...
شاید تا به حال انقدر درگیر جلسه رای اعتماد به وزرا نبوده ام. شاید هم بخاط این بود که بعد از مدت 8 سال کسی آمد که به او رای نداده بودم (چیزی شبیه چهار سال قبلش) اما تنها چیزی که می توانم بگویم این است که "من فاتحه دولت کسی را که به اسم اعتدال و میانه روی مجلس را در تریبون رسمی آن و در مقابل رسانه ها و البته با سیاست تحت فشار گذاشت تا وزیر نفتش (و یا شاید بهتر بگویم وزیر نفت حامی اش آیت الله ه) رای بیاورد را خواندم." و فاتحه بعدی را بر نماینده ای میخوانم که نامه به دست دنبال گرفتن امضا از وزیری است که هنوز به او رای اعتماد نداده است...باید فاتحه بعدیم را بر نماینده ای بخوانم که به هر دلیلی و بعد از شنیدن دفاعیات و مخالفت ها، پا بر روی حق مستظهر گذاشت و به باطل رای داد... عجب گورستان متعفنی...
کسانی که در بدو امر کارشان انقدر با دیکتاتوری جلو می آیند سر آخر ما را به کجا خواهند کشاند؟!...
نمیدانم
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد
نمیخواهم بدانم کوزه گر ازخاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ وبازیگوش
واو یکریز وپی درپی دم گرم وچموشش رادر گلویم سخت بفشارد
وخواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
بدین سان بشکند هردم سکوت مرگبارم را
کسانی که در بدو امر کارشان انقدر با دیکتاتوری جلو می آیند سر آخر ما را به کجا خواهند کشاند؟!...
نمیدانم
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد
نمیخواهم بدانم کوزه گر ازخاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ وبازیگوش
واو یکریز وپی درپی دم گرم وچموشش رادر گلویم سخت بفشارد
وخواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
بدین سان بشکند هردم سکوت مرگبارم را