عصیان

درباره بلاگ
عصیان

عصیان خیزشی است در مقابل تمام ناحقی ها و بی حقی ها... جایی برای گفتن حرفی حق؛ ولو تلخ و کوتاه ...

بایگانی
آخرین مطالب
۰۶ اسفند ۸۸ ، ۰۹:۴۳

او ریگی به کفش داشت...

برای اولین بار اسفند 83 شناختمش... آن غروبی که هیچ کس حاضر نشد برای بردن مان به زاهدان به ما ماشین بدهد و وقتی با قیمت 3 برابر ماشین گیرمان آمد... 8 کیلومتری شهر سوخته بودیم و غروب، که راننده چراغ ها را خاموش کرد و ما پرسیدیم چرا؟! و او گفت "مگه خبر ندارین؟ پریشب 35 تا رو این جا سر بریدن... چراغا رو خاموش کردم تا فکر کنن اتوبوس، کامیونه..." شرح کاملش را در وبلاگ قبلترم نوشته ام... از آن سفر و سیستان و بلوچ ها و...  این نوشته ربطی به آن سفر ندارد... به "او" هم ربط ندارد... اصلاً ربطش فقط به "من و تو" است...  به من و تویی که "ما" خطاب می شویم... به ماها...

از آن سفر که بگذریم می رسیم به "او"... و به کارهایش... اما این جا هم جایگاه توقف این مکتوبات نیست و جریان افکارت را باید جلوتر ببری... جایی همین نزدیکی ها... مثلاً کمی بیرون از تهران! حسن آباد- فشافویه... نه!!! تند نرو! صبر کن با هم باید برویم... گفتم: "او و کارهایش "حیفم آمد بی محلی کنم و از کنارشان بگذرم... آخر بنده خدا چند سال زحمت کشیده تا امروز... کلی جنایت کرده! راستی! کلی جنایت کرده؟!" مگر سر بریدن وآدم کشتن و... ترس ندارد؟ و یا اصلاً اولین بار از کجا شروع شد؟ یادم میاید داشتم مکتوبی راجع به یک جانی می خواندم که اولین جنایاتش را کشتن گربه های محله ی شان گفته بود بعدها یکی از دوستانش را کشته بود و بعدترها هم معلم مدرسه اش را و بعدترترهایش زنان را که بعد از تجاوز قطعه قطعه شان می کرد... راستی! مگر جنایت ترس ندارد؟ و راستی! مگر ترس توی وجود آدم ها نیست؟ پس چه می شود که "او" می شود این چیزی که "ما" حالا جانی خطابش می کنیم؟ (که صد البته کسی که حتی نگاهی به نامحرمی می کند و حرمتی را می شکند و راه را برای از بین بردن عفت زنی و پاکی مردی - ولو خودش- مهیا می کند جانی است چه رسد به "او" که کلی قتل نفس کرده است...) اصلاً مگر او گربه کشته است؟ و یا اصلاً هرکس که گربه می کشد آخرش آدم کش می شود؟... بگذریم... بار اول که خودت با دست چپ کاکل موهای یک نفر را بگیری و با دست راستت خنجری را که یحتمل کند هم هست زیر حلقش گذاشتی و آرام آرام بریدی و خونش توی صورتت پاشید می فهمی که "او" چه حسی دارد. بار دوم دیگر نه دستت می لرزد و نه دلت (البته دل که چه عرض کنم... یکی دیگر مرغ سر برید و "ما" تا دوشب خوابش را می دیدیم... "او" با الله اکبر سر می برید و...) ولش کن! اصلاً بیا کمی لطیف تر حرف بزنیم... بیا نبینیم توی تاسوکی مردها را سر بریدند و با ماشین از رویشان رد شدند و زن ها را با خود بردند و چون سیستانی ها روی ناموس حساسند اصلاً اسمی از این زن ها نیامد... و اثری هم...

این را نگویم خفه می شوم... بگذار العبریه گلادیاتورهایش را هر روز نشان بدهد...

همه ی این قصه ها برای چی بود؟ می دانی! او ریگی به گفش داشت... آن روزی که آن تروریست فیلم بردار از انفجار اتوبوس پاسدارها گفت در ازای دریافت پول آب و برق و... و حقوق ماهی 700 روپیه (اگر واحدش را اشتباه نگفته باشم) حاضر شد از ایران به پاکستان برود و برای "او" کار بکند... آن روز "ما" کجا بودیم؟ آن روز که "او" شروع کرد می دانی چقدرش بود؟ 24 سال!!! جا دارد در جلوی این 24 سال یک خط کامل علامت تعجب بگذارم اما نمی شود... حیف!

24 سال یعنی سن الان "من" و "تو"... کمی بالاتر یا پائین تر! چه فرقی می کند؟ مهم این است که او از "هیچ" یک باره تبدیل به "او" شد... با اسلحه و پول و پوشش خبری زیاد... چون "استعدادش" را به "آن ها" نشان داد...

حالا بیا برگردیم به پاراگراف دوم همین مکتوب. جایی همین نزدیکی ها... مثلاً کمی بیرون از تهران! حسن آباد- فشافویه... نه!!! تند نرو! صبر کن با هم باید برویم... سن 24 -25 سالگی، فقر فرهنگی، فقر مالی و هزار درد دیگه و صد البته ایمان ضعیف بعلاوه ی پول وهابیت! نتیجه اش چی میشود؟ هفت شیعه را که بکشی می روی بهشت...

این جاها "او" و "او"ها ریگی به کفششان ندارند ها! "من" و "تو" به خاطر کارهایمان (و یا کم کاری هایمان) داخل کفششان ریگی می گذاریم...

"او" ریگی به کفش داشت... اما این ریگ از اول به خاطر اسمش به او داده نشده بود... "آن ها" ریگ داخل کفش هایش گذاشتند... آهای "ما"... هااااااااااااای "ما"...  به کفش هایت خوب نگاه کن... ببین ریگی توی کفشت نداری؟ او خوب نگاه نگرده بود ها...


پ/ن:
1- دوباره این را نگویم خفه می شوم... بگذار العبریه گلادیاتورهایش را هر روز نشان بدهد...
2- این را هم ببینید.
3- به چهره اش خوب نگاه کنید... چه می بینید؟
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/7/70/Abdolmalek_Rigi.jpg
عباس سیاح طاهری
۱۶ بهمن ۸۸ ، ۱۲:۲۳

مصاحبه ی میر حسین

می خواستم درباره مصاحبه ی میر حسین با کلمه بنویسم اما دیدم نمی شود! ممکن است نکته ای را از قلم جا بیندازم و حق میر حسین را ادا نکرده باشم.... عجب این مرد پله های سقوط را تبدیل به سرازیری کرده و می تازد! از این همه توهم متعجبم... کامم تلخ است از این که این همه آدم که می شناسمشان گوش هایشان کر و چشمانشان در برابر حقایق کور است... گویید ما حقیقت را نمی بینیم و هرچه خارجی ها می گویند درست است. قبول اما شما بگویید آخر تریبونی که تا دیروز دشمن شماره یک ما بود چطور امروز مهربان ترین آدم ها به ماست و حقیقت را می گوید؟ اصلا مگر دیوانه است که درباره دشمنش حقیقت را بگوید؟ آن وقت که نقاط ضعف خودش را باید مطرح کند که عامل دشمنی ما با آن هاست، آن وقت که در مبانی وارد می شویم با اسلام چه می کنند این دایه های مهربان تر از مادر؟ یا مواضعشان در باره امام خمینی چیست؟ کاش کمی  نور بصیرت را به این دوستان هدیه می دادیم... مخصوصا برای آن دوستی که به جای تشییع جنازه پدر خانمش رفت روز عاشورا اغتشاش... کامم تلخ است... تلخ...


http://drnr.files.wordpress.com/2009/08/tanha.jpg

عباس سیاح طاهری
پیش از این و طی نزدیک به یکسال گذشته، مراحل مختلف فتنه اخیر را براساس فرمول بیرونی آن، در هر دو بخش قبل و بعد از انتخابات پیش بینی کرده و به گواهی نسخه های موجود کیهان، تمامی این مراحل دقیقاً همانگونه که کیهان پیش بینی کرده بود اتفاق افتاده است. اکنون برپایه همان فرمول، وقت آن است که سران فتنه عقب نشینی گام به گام را آغاز کنند. شاید تصور شود که این مرحله را کروبی با اظهارات اخیر خود درباره به رسمیت شناختن دولت کلید زده است اما اقدام کروبی را باید بیرون از پروژه یاد شده تلقی کرد. کروبی پیش از این هم با اطلاع از این که موسوی و خاتمی و سایر دست اندرکاران-بخوانید ماموران داخلی- فتنه، شعار «تغییر» را برای «کودتای مخملی» خود برگزیده اند، پیشدستی کرده و این شعار را به عنوان تابلوی انتخاباتی خود اعلام کرد. این اقدام کروبی با اعتراض شدید موسوی و خاتمی و... و اطرافیان آنها روبرو شد. گفتنی است اطلاع کروبی از تصمیم موسوی و خاتمی برای انتخاب شعار تغییر، ناشی از اشتباه یکی از واسطه ها بود!
http://piic.ir/beta/upload/610x10758.jpg

این دفعه نیز اظهارات کروبی در به رسمیت شناختن دولت را نمی توان حرکت اصلی تلقی کرد. چرا که کروبی در اظهارات خود تاکید می کند به دلیل تنفیذ حکم احمدی نژاد از سوی رهبرانقلاب، ریاست جمهوری او را پذیرفته است و این ادبیات با فرمول دیکته شده جرج سوروس، جین شارپ و رابرت هلوی همخوانی ندارد، چرا که تاکید بر اصل ولایت فقیه با اهداف از قبل تعیین شده بیگانگان برای سران فتنه در تضاد است. و اما، این روزها، براساس فرمول یاد شده باید منتظر صدور بیانیه ای از سوی موسوی یا خاتمی و یا هر دو نفر آنها بود. تاکید به قید « این روزها» به علت نزدیک بودن دهه فجر و مخصوصاً روز همیشه بزرگ 22 بهمن است. باز هم براساس همان فرمول، موسوی و خاتمی باید در بیانیه خود اولا؛ بر ضرورت حضور در راهپیمایی 22 بهمن تاکید کنند، چرا که در غیر اینصورت 22بهمن نیز مانند 9دی به عنوان رفراندومی بی نظیر علیه سران فتنه و مدیریت بیرونی آن یعنی مثلث سیا، موساد و اینتلیجنت سرویس، ثبت خواهد شد بنابراین سران فتنه با صدور بیانیه باید خود را بخشی از مردم قلمداد کنند. مردمی که روز 9 دی بر اخراج آنها از دایره ملت و نظام و انقلاب تاکید ورزیدند.

ثانیاً؛ و باز هم مطابق همان فرمول ، موسوی و خاتمی باید در بیانیه خود وانمود کنند که حرکتی به نام «جنبش سبز» هنوز وجود دارد و از هواداران فراوانی برخوردار است! این بخش از بیانیه برای آن است که به قول «جرج سوروس» زمینه برای انتقال «کودتای مخملی»- بخوانید فتنه- از خیابان به فضای مجازی فراهم شود، چرا که در خیابان ادعای «فراوانی هوادار» با توجه به ریزش شدید آنها امکان پذیر نیست ولی در فضای مجازی می توان کماکان بر «فراوانی هواداران»! اصرار ورزید. بنابراین اگر موسوی و خاتمی در بیانیه خود سخنی از جنبش سبز!! به میان نیاورند، زمینه ای برای انتقال فتنه از خیابان به فضای مجازی وجود نخواهد داشت.
به سخنرانی طولانی و اخیر هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا توجه کنید. او تاکید می کند که در شرایط کنونی باید اپوزیسیون داخلی را از خیابان ها به فضای مجازی برد و از اختصاص بودجه ویژه برای این انتقال خبر می دهد.

http://www.kermanema.com/upload/Image/546.JPG

ثالثاً؛ موسوی و خاتمی در بیانیه ای که اکنون وقت انتشار آن است، سردادن یکی از شعارهای مخصوص انقلاب را توصیه می کنند. این شعار احتمالا شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» خواهد بود، چرا که سران فتنه طی چند ماه اخیر، مخصوصا در جریان آشوب آفرینی روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و از همه رسواکننده تر، اهانت به ساحت مقدس امام حسین(ع) در روز عاشورا، نشان داده اند که به هیچیک از مبانی انقلاب و نظام کمترین اعتقادی ندارند ولی راهپیمایی چند ده میلیونی 9 دی به سرویس های سه گانه سیا، موساد و اینتلیجنت سرویس و ماموران داخلی آنها فهمانده است که به خاطر جنایت ها و خیانت های خود بایستی در انتظار محاکمه و مجازات سختی باشند. این بخش از بیانیه، قبل از هر چیز برای فرار از محاکمه و مجازات است.

رابعاً؛ اگر قرار باشد که اراذل و اوباش اجاره ای در روز 22 بهمن هیچ شعاری علیه نظام اسلامی ندهند، کورسوی فتنه نیز تمام شده تلقی می شود و انتقال آن به فضای مجازی که هیلاری کلینتون آشکارا- و جرج سوروس و شارپ در نهان- بر ضرورت آن تاکید ورزیده اند، مسخره خواهد بود، و به این معنی است که «هیچ» را از خیابان به فضای مجازی برده اند! بنابراین، موسوی و خاتمی- مطابق فرمول یاد شده- باید در بیانیه خود اعلام کنند کسانی که شعار ساختارشکنانه سرمی دهند از ما نیستند!!
خامساً؛ به هنگام اجرای همین فرمول در اوکراین، سران کودتای رنگی، خرابکاری ها را به حاکمیت نسبت می دادند، از این روی و از آنجا که سران فتنه بی کم و کاست- و البته بسیار جاهلانه- از همان فرمول استفاده کرده اند، احتمالا در بیانیه خود اعلام می کنند هر کس روز 22 بهمن شعار ساختارشکنانه سرداده و یا دست به آشوب بزند، وابسته به حاکمیت است!!

http://www.2rna.com/khabar/pegahbaran.jpg

ممکن است گفته شود وقتی موسوی و خاتمی می بینند که فرمول آنها لو رفته است از صدور بیانیه پیش بینی شده در این نوشته، خودداری می ورزند که باید گفت؛ صدور این بیانیه بخشی از فرمول دیکته شده است و سران فتنه ملزم به انجام آن هستند. مگر مراحل قبلی فتنه از سوی کیهان پیش بینی نشده بود؟ چرا پیشگیری نکردند؟!



پ/ن:

خیلی دوست دارم این پیش بینی غلط باشه اما...
    
عباس سیاح طاهری
۲۹ دی ۸۸ ، ۰۸:۳۸

سنگسار ثریا. میم

چند وقت پیش بالاخره بعد از یک سالی که از سفارش دادن به یکی از دوستان شفیق گذشته بود، فیلم سنگسار ثریا.میم به دستم رسید. جدا از ضعف های عمده فیلم که می نویسم، چیزی که خیلی درباره فیلم مرا عذاب داد راحت دروغ گفتن غربیی ها درباره اسلام و انقلاب بود. و متاسفانه تصاویر ارائه شده توی فیلم انقدر طبیعی و سکانس چینی ها آن قدر حرفه ا ی ایست که آدم را تحت تاثیر قرار می دهد. تقریبا در تمامی سکانس های مهم در روستا و منازل شما تصاویر مختلفی از امام خمینی را می بینیم. عشوه گری با چادر (مخصوصا شهره آغداشلو -بازیگر زهرا-) یکی از نکات قابل تامل است که به نظر من بیشتر برای تخریب چادر مد نظر بوده است. نکته جالب اسامی بازیگران نقش منفی است که همه حسن و علی و فاطمه است که خود گویای نظر فیلمساز درباره ی این اسامی است... نشان دادن روستا آن هم با میز و صندلی غذاخوری یه کمی خیلی لایتچسبک! و صد البته نشان از عدم شناخت سیروس نورسته و همسرش (نورسته کارگردان و همسرش "بتی" نویسنده ی فیلمنامه هستند) از ایران است. و یا مثلا نشان دادن پاسدارها با آن هیبتِ عینکِ پلیس و چفیه خیلی مسخره به نظر می رسد.(هر چند که می شود آن را به تصور غربی ها و خصوصا آمریکایی ها از پاسدارها مربوط کرد... یک رمبوی شرقی! کمی لاغرتر و البته ریش دار! با کلاشنیکف و... که بگذریم...) و جالب تر از همه این که در کدام روستا در تمام جهان(و نه ایران) "زنی" پیدا میشود که به زبان خارجی آنقدر مسلط است که می تواند آن طور برای خبرنگار خارجی بلبل زبانی کند؟!

موسیقی بسیار تاثیر گذار و البته فوق العاده فیلم و هزینه ی 5 میلیون! دلاری فیلم (منبع: ویکی پدیا) چندی از نکات قابل تامل این فیلم است. جلوه های ویژه ی بسیار قوی و کامل فیلم هم که توسط گروه جلوه های ویژه فیلم مصائب مسیح تهیه شده یکی از نکات جالب است (آن سکانس کنده شدن پهلوی حضرت مسیح با شلاق تیغ دار را که فراموش نکرده اید که؟ حالا بیایید و در قالب سنگسار بریزید تا بفهمید چه کرده این گروه!!!)

http://dvdmedia.ign.com/dvd/image/article/105/1057042/the-stoning-of-soraya-m-20091222005219417_640w.jpg


اما آنچه که مرا به نوشتن این پست طولانی مجبور کرد فقط به بهانه ی  این فیلم بود و میخواهم یک بار برای همیشه پرونده سنگسار را برای همیشه در ذهن برخی ببندم.

اول به سراغ انجیل رفتم، به گستره حکم سنگسار نگاه کنید که حتی "گاو" هم شامل این حکم می شود (من درباره حکم دینی اون ها نظر نمی دم فقط گستره ی حکم رو میگم! بعدا اسلام رو ببینید):

- اگر کسی را پسری سرکش و فتنه‌انگیز باشد که سخن پدر و سخن مادر خود را گوش ندهد و هرچند او را تأدیب نمایند ایشان را نشنود، پدر و مادرش او را گرفته نزد مشایخ شهرش به دروازه محله‌اش بیاورند و به مشایخ شهرش گویند: این پسر ما سرکش و فتنه‌انگیز است سخن ما را نمی‌شنود و مسرف و می‌گسار است. پس جمیع اهل شهرش او را به سنگ سنگسار کنند تا بمیرد. سفر تثنیه - باب ۲۱، آیه: ۱۸، ۱۹، ۲۱، ۲۲

- لیکن تمامی جماعت گفتند که باید ایشان را سنگسار کنند آن‌گاه جلال خداوند در خیمهٔ اجتماع بر تمامی بنی‌اسرائیل ظاهر شد و خداوند به موسی گفت: تا به کی این قوم مرا اهانت نمایند و تا به کی با وجود همهٔ آیاتی که در میان ایشان نمودم به من ایمان نیاورند؟ ایشان را به وبا مبتلا ساخته هلاک می‌کنم و از نو قومی بزرگ و عظیم‌تر از ایشان خواهم ساخت. سفر اعداد - باب ۱۴، آیه: ۱۰، ۱۱، ۱۲

- مرد و زنی که صاحب اجنه یا جادوگر باشد البته کشته شوند، ایشان را به سنگ سنگسار کنید، خون ایشان بر خود ایشان است. سفر لاویان - باب ۲۰، آیه: ۲۷

- و اگر برادرت که پسر مادرت باشد یا پسر یا دختر تو یا زن هم‌آغوش تو، با رفیقت که مثل جان تو باشد تو را در خفا اغوا کند و گوید که برویم و خدایان غیر را که تو و پدران تو نشناختید عبادت نماییم... البته او را به قتل رسان، دست تو اول به قتل او دراز شود و بعد دست تمامی قوم و او را به سنگ سنگسار نما تا بمیرد. سفر تثنیه - باب ۱۳، آیه: ۶، ۹

- و چون بنی‌اسرائیل در صحرا بودند کسی را یافتند که در روز سبت هیزم جمع می‌کرد و کسانی‌که او را یافتند که هیزم جمع می‌کرد او را نزد موسی و هارون و تمامی جماعت آوردند و او را در حبس نگاه داشتند زیرا که اعلام نشده بود که با وی چه باید کرد و خداوند به موسی گفت: «این شخص البته کشته شود تمامی جماعت او را بیرون از لشکرگاه با سنگ‌ها سنگسار کنند!» پس تمامی جماعت او را بیرون از لشکرگاه آورده او را سنگسار کردند و بمرد چنان‌که خداوند به موسی امر کرده بود. سفر اعداد - باب ۱۵، آیه: ۳۲، ۳۳، ۳۴، ۳۵

- هرگاه گاوی به شاخ خود مرد یا زنی را بزند که او بمیرد گاو را البته سنگسار کنند و گوشتش را نخورند و صاحب گاو بی‌گناه باشد ولیکن اگر گاو قبل از آن شاخ‌زن می‌بود و صاحبش آگاه بود و آن را نگاه‌نداشت و او مردی یا زنی را کشت، گاو را سنگسار کنند و صاحبش را نیز به قتل رسانند، اگر گاو غلامی یا کنیزی را بزند سی مثقال نقره به صاحب او داده شود و گاو سنگسار شود. سفر خروج - باب ۲۱، آیه: ۲۸، ۲۹، ۳۲

 

http://www.filmgator.com/pictures/movies/12777370_the_stoning_of_soraya_m_XL.jpg

و اما اسلام:

آیت‌الله محمد فاضل لنکرانی

- چنانچه اصل زنا شرعاً ثابت شده و احصان ثابت نشده‌است فقط صد تازیانه بر او می‌زنند و سنگسار نمی‌شود.

- بطور کلی اگر مرد یا زن آزادی که بالغ و عاقل است به اختیار خود زنا کند حد او صد تازیانه‌است. و اگر سه مرتبه زنا کند و در هر دفعه،تازیانه‌اش بزنند در مرتبه چهارم حد او کشتن است. ولی مرد محصن، یعنی مردی که زن دائمی دارد و در حالی که بالغ و عاقل و آزاد بوده با او نزدیکی کرده و هر وقت هم بخواهد می‌تواند با او نزدیکی کند، اگر چنین مردی به اختیار خود با زنی که بالغه و عاقله‌است زنا کند پس اگر پیرمرد است او را صد تازیانه می‌زنند و بعد سنگسار می‌کنند، و اگر جوان است او را فقط سنگسار می‌کنند.

- چنانچه زنا با اقرارثابت شود و پس از مقداری سنگسار شدن از حفره فرار کند طبق نصّ و فتوا تعقیب نمی‌شود و او را رها می‌کنند و قدر متیقّن، موردی است که درد عذاب را گرچه به مقدار کم بچشد و پس از آن، فرار کند.

امام صادق‏علیه السلام فرمود:

"زن و مردى که حدّ رجم (سنگسار) بر آنان جارى مى‏شود، قبل‏از اجراى رجم غسل داده مى‏شوند و حنوط و کفن مى‏گردند و سپس‏رجم مى‏شوند و بر آنان نماز گزارده مى‏شود و کسى که قصاص‏مى‏گردد، نیز همین حکم را دارد یعنى غسل و حنوط و کفن مى‏شودوسپس قصاص مى‏گردد و بر او نماز خوانده مى‏شود ."(وسایل الشیعه,ص‏703، باب‏17، حدیث‏1.)

 

حکم هاى گوناگون براى زناکار

عصر خلافت عمر بود، در دادگاه او ثابت شد که پنج نفر، عمل منافى عفّت (زنا) انجام داده اند، او درباره همه دستور یکنواخت داد. امام على (ع ) در آنجا حاضر بود و قضاوت عمر را مردود شمرد و فرمود: باید درباره وضع آن مردان زناکار تحقیق شود که اگر حالات مختلف داشتند، احکام آنها نیز فرق پیدا مى کند. به دستور عمر، حالات آن پنج نفر را رسیدگى نمودند، على (ع ) فرمود: اولى را باید گردن زد، دوّمى را سنگسار نمود، به سوّمى صد تازیانه زد، به چهارمى پنجاه تازیانه زد و پنجمى باید ادب گردد. عمر تعجّب کرد و از امام خواست در این باره توضیح دهد. امام على (ع ) فرمود: اولى کافر ذمّى (یهودى یا مسیحى ) است تا وقتى محترم است که به احکام ذمّه عمل کند، در غیر این صورت ، سزاى او کشتن است ، پس او را بجرم زنا گردن بزنید. دوّمى را باید سنگسار کرد، زیرا او مرتکب زناى محصنه ، شده است ، یعنى با اینکه همسر داشته ، زنا کرده است .سوّمى را باید صد تازیانه زد، زیرا جوانى بى همسر بوده که زنا کرده است .چهارمى ، چون غلام است مجازات او نصف مجازات آزاد مى باشد، پس ‍ باید پنجاه تازیانه (بجرم زناى غیر محصنه )بخورد. پنجمى دیوانه است ، که فقط باید تنبیه و ادب شود. وقتى که عمر این قضاوت کامل را از امام على (ع ) شنید، خطاب به آنحضرت گفت: " هیچگاه در میان جمعیّتى زندگى نکنم که تو اى ابوالحسن ، در میان آنها نباشى..." )داستان دوستان جلد 5(داستان شماره 71(

 http://graphics8.nytimes.com/images/2009/06/26/arts/26ston600.jpg

 تفاسیر آیات سوره نساء

واز زنان شما کسانى که مرتکب زنا شوند، پس چهار نفر از میان شما (مردان مسلمان ) را بر آنان شاهد بگیرید، پس اگر شهادت دادند، آن زنان را در خانه ها (ى خودشان ) نگاه دارید، تا مرگشان فرا رسد، یا آنکه خداوند، راهى براى آنان قرار دهد (و قانون جدیدى بیاورد).

امام صادق علیه السّلام فرمود: مراد از راه دیگر که خداوند قرار مى دهد، حدود الهى و سنگسار و شلاق است .

تفسیربرهان ، ج 1، ص 353.

 

و حالا دو سوال اساسی:

آیا سنگسار در قرآن آمده است ؟

 1-  بسیاری از احکام دینی از سنت پیامبر (ص) استنباط می‌شود نه از قرآن کریم. مثلاً اینکه سگ نجس است حکمی است که همه فقهاء اسلامی قبول دارند ولی در قرآن بدان اشاره‌ای نشده است. حکم رجم هم از همین قبیل است و از سنت پیامبر (ص) استنباط و نقل شده است.

2-   حکم سنگسار مخصوص کسانی است که در حالی زنا کنند که: اولاً متأهل و دارای همسر باشد و ثانیاً به همسر خود دسترسی داشته باشد و می‌تواند با او آمیزش جنسی داشته باشد. مثلاً در سفر نباشد و یا دارای عذر دیگر که منافات با مسائل زناشویی باشد نداشته باشد. مانند عادت ماهیانه و یا ناشزه بودن همسر یا عنین بودن مرد و...

بعد از حصول این شرائط اگر این مرد یا زن متأهل برخوردار از همسر حلال و بی مانع، به گناه زنا آلوده شوند و در فضایی کاملاً آزاد چهار بار به این عمل خود اقرار کنند یا چهار شاهد عادل عیناً این عمل زنا را با خصوصیاتش ملاحظه و مشاهده کرده باشند و در محضر حاکم شرع گواهی دادند.

1- می‌بینیم که این حکم بگونه‌ای طراحی شده است که جزدر موارد نادر قابل عمل و اجرا نیست و بسیار نادر اتفاق می‌افتد که چهار شاهد عادل عملی که معمولاً در خفا واقع می‌شود و کمتر اتفاق می‌افتد که یک انسان گنه‌کار در فضایی کاملاً آزاد و بدون درخواست کسی، خود چهار بار اقرار کند و عواقب عمل را هم بداند و حاکم هر بار او را سفارش کند که اقرار تو ممکن است اشتباه باشد و اگر دیگر اقرار نکنی و به چهار مرحله نرسد از تو دست خواهم کشید ولی در عین حال او خود چهار بار اقرار کرده و خود را برای عقوبت مهیا کند با این توصیف مختصر ، حال سؤال این است که چرا اسلام چنین حکمی را وضع کرده است.

2-      برای فهم بعضی از مسائل دین اسلام چاره‌ای جز تصویر مجموعه این دین نیست اگر یک چشم زیبا را از بدن جدا کنیم نفرت‌آور است و اگر یک چشم را در مجموعه بدن ببینم بسیار زیبا و به جا خواهد بود مجموعه تعالیم اسلام مانند یک معما است اگر تأکید اسلام بر عرض و ناموس و حفظ عفت عمومی و امنیت خانوادگی و مسائلی از این قبیل را لحاظ کنیم آنوقت شرائط و مواقف سنگسار را هم ملاحظه کنیم، خواهیم دید که این حکم بسیار حکیمانه و عادلانه است. این قتلی است که به طرز مخصوصی صورت می‌گیرد تا احدی جرأت تعدی به نوامیس مسلمین را نداشته باشد.

هر قدر حفظ کیان خانواده و عفت اجتماع اهمیت دارد، به همان اندازه مجازات تجاوزکنندگان از این حد، شدیدتر خواهد بود. و غرض از جعل مجازاتی به این شدت عدم تکرار چنین عمل کثیفی است که اگر کمی در مقابل آن کوتاه بیاییم جامعه به فساد کشیده می‌شود.

 

چرا احکام اسلامی درست اجرا نمی شود؟

از باب مقدمه یک حدیث شریف از حضرت امام باقر -علیه السلام- در مورد اجرای حدود الهی یادآور می‏شوم. اگر یک حد از حدود الهی در زمین اجرا شود پاک کننده‏تر و نافع‏تر است از چهل شبانه روز باران(1) در سوره مبارکه مائده آیات 47 ، 45 ، 44 کسانی را که بر طبق احکام و آیات الهی حکم نمی‏کنند، به ترتیب عنوان: کافرون، ظالمون، و فاسقون یاد کرده است. یا در آیه دوم سوره مبارکه نور می‏فرماید: "و هرگز درباره‏ آنان (مرد و زن زناکار) در دین خدا رأفت و ترحم روا ندارید. اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید."(2) یعنی اجرای حدود، بخشی از دین است، و ملازمه‏ی ایمان کوتاهی نکردن درباره اجرای آنهاست. اما در این رابطه چندین نکته را باید متذکر شویم:

1-   دین مقدّس اسلام همان طور که مجازات سختی برای برخی گناهان تعیین فرموده، اثبات و احراز آن گناهان را نیز خیلی سخت قرار داده است. مثلاً: در اثبات زنا (که مثال زده‏اید) فرموده است: "یا با چهار مرتبه اقرار صریح گناهکار،(3) یا با چهار شاهد عادل مرد یا سه مرد و دو زن(4) )همه مؤمن و عادل( ثابت می‏شود. آن هم به گونه‏ای که بگویند آن دو نفر را در حال زنا دیده‏اند. مثل میل در سُرمه‏دان".(5)

حتی اگر چنانچه سه مرد عادل بگویند ما دیدیم که این‏ها زنا می‏کردند و نفر چهارم شاهد نداشته باشند یا بعداً بیاید شهادت بدهد، همه شهود حد قذف )تهمت خلاف عفت( می‏خورند(6) یعنی: به هر کدام از شهود 80 ضربه تازیانه زده می‏شود.(7) یا مثلاً شخص سه بار بگوید من فلان گناه را کرده‏ام (خلاف عفت) حدّ زده نمی‏شود مگر این که دفعه چهارم هم اقرار کند. اقرار با زور هم ارزشی ندارد. یا مثلاً در تحقق سرقت موجب حد 8 شرط(8) معتبر است و در اثبات آن دو شاهد یا دو مرتبه اقرار.(9)

2-   سنگسار فقط مجازات زنای محصنه است،(10) و حد زنای غیر محصنه صد مرتبه تازیانه است.(11) و برای این که شخصی محصن باشد )چه مرد و چه زن( شِش شرط(12) ذکر فرموده‏اند که از آن جمله است: زانی همسری داشته باشد که هر وقت خواست بتواند با او نزدیکی کند، و هیچ مانعی از آن نباشد، در غیر این صورت محصن نیست و در صورت ارتکاب زنا حدّش سنگسار نخواهد بود بلکه صد تازیانه می‏خورد.

3-   اگر بعد از اقرار توبه کند، امام و حاکم می‏تواند او را عفو کند یا حدّ را اجرا کند.(13) اگر قبل از اقرار توبه کند حدّ ساقط می‏شود. و اگر قبل از شهادت شهود هم توبه کند، حدّ ساقط می‏شود. ولی بعد از شهادت شهود اگر هم توبه کند باید حدّ اجرا شود.(14)

4-   حدود با شبهه، برداشته می‏شوند، مثلاً اگر یکی از دو طرف گناه یا هر دو مدّعی اشتباه باشند، و ادعای آن امکان صحّت داشته باشد. یا مدعی زن و شوهر بودن باشند، حد برداشته می‏شود.(15)

5-   شاید مهم‏ترین علت این سخت‏گیری دین مبین اسلام در این امور حفظ آبروی افراد(16) و نشکستن قبح گناه به واسطه انتشار خبر آن(17) باشد، لذا ائمه معصومین )علیهم السلام( و شخص نبی مکرم (صلی اللَّه علیه و آله) تأکید داشتند گناهکار توبه نماید بین خود و خدایش و آن را بر اجرای حدّ ترجیح می‏دادند. ولی با این حال بعد از وجوب، حدّ باید اجرا شود.

6-   پس ممکن است حدود مورد اشاره با این اوصاف ثابت نمی‏شوند، یا طبق شرع و قانون توبه می‏کنند و عفو می‏شوند، یا اجراء می‏شوند و شما باخبر نمی‏شوید.

7-   احتمال هم دارد در برخی موارد بدلیل حفظ نظام اسلامی )که به فرموده امام خمینی از واجب واجبات است( و برخی فشارها و خطرات بین‏المللی یا داخلی برخی حدود موقّتاً اجرا نشود.

8-   ممکن هم هست در مواردی بدون دلیل شرعی احکام اجرا نشود که قابل توجیه نیست و خلاف مبانی اسلام همی می‏باشد. موفق باشید.

پی نوشت ها:

1. وسائل الشیعه، ج 18، باب 1 از ابواب مقدمات حدود.

2.ترجمه الهی قمشه‏ای.

3.تحریر الوسیله امام خمینی، ج 2، ص 414، مسأله 2.

4.همان، ص 415، مسئله‏ی 9.

5. همان، مسأله‏ی 10.

6.همان، ص 416، مسأله 12.

7.همان، ص 428، مسأله 2.

8.همان، ص 435 434.

9.همان، ص 439، مسأله 1.

10.تحریر الوسیله، امام خمینی، ج 2، ص 463.

11.همان.

12.همان، ص 457، مسأله 9.

13.همان، ص 460.

14.همان، ص 462، مسأله 16.

15.همان، ص 457، مسأله 7.

16.سوره نور، آیه 4.

17.سوره نور، آیه 19.

 

پ/ن:

1-   اولین جمله ای که بعد از دیدن فیلم به ذهنم رسید این بود که: بعد فیلمسازای ما میگن کمبود سوژه دارن و درباره "سقط جنین"  فیلم می سازن... (دقیقا منظورم حاتمی کیاست)

2-      برای سینمای ایران متاسفام...

عباس سیاح طاهری
۱۳ دی ۸۸ ، ۰۹:۲۶

درباره بیانیه 17 میر حسین

میرحسین موسوی پس از 5 روز سکوت نسبت به حرمت شکنی بی سابقه اوباش ضدانقلاب در روز عاشورای حسینی، بیانیه ای عمر سعدی صادر کرد و هتاکان به ساحت امام حسین علیه السلام را «مردم خداجو» خواند! عمرسعد در روز عاشورا برای تحریک اوباش علیه امام حسین(ع) گفته بود «ای لشکر خداسوار شوید و حمله کنید که حمله به سوی حسین، بشارت بهشت است»!حالا یکی از سران فتنه هتاکان و حرمت شکنان روز عاشورا را که مورد انزجار ده ها میلیونی ملت ایران قرار گرفتند، مردم خداجو معرفی می کند.
موسوی در بیانیه خود می نویسد: برای مراسم عاشورای حسینی علیرغم درخواستهای فراوان، نه جناب حجت الاسلام والمسلمین کروبی اطلاعیه دادند و نه حجت الاسلام والمسلمین خاتمی اطلاعیه صادر کردند و نه بنده و دوستانم. با این وصف یک بار دیگر مردمی خداجوی به صحنه آمدند و نشان دادند که شبکه های وسیع اجتماعی و مدنی که در طول انتخابات و بعد از آن به صورت خودجوش شکل گرفته است، منتظر اطلاعیه و بیانیه نمی مانند. در میان طوفانی از تهدیدها و تبلیغات و تکفیرها و اهانتها، عزاداران حسینی در این روز مقدس حسین حسین گویان به صورت مسالمت آمیز و بدون شعارهای تند روانه میدانها و مسیرهایی شدند که خود انتخاب کرده بودند و این بار نیز چون دفعات گذشته با اعمال تحریک آمیز مواجه شدند.
وی توضیح نداد که مگر ملت ایران در طول سال ها و قرن ها با بیانیه برای سوگواری عاشورای حسینی فراخوانده شده اند که کسانی از وی و خاتمی و کروبی برای عاشورا بیانیه می خواستند؟! در عین حال او به جای آن که به اجتماع چند میلیونی عاشورائیان (فقط در تهران) اشاره کند، ترجیح داده به آشوبگری گروه های 40-30 نفره اوباش سازمان یافته و تحریک شده در روز عاشورا استناد کند و اقدامات وحشیانه و بی سابقه آنها را «مسالمت آمیز» و «بدون شعارهای تند» بخواند. برخلاف ادعای موسوی، رسانه های استکباری حامی وی در آمریکا و انگلیس، مسیرها را به اوباش دیکته کرده و در چند روز قبل از عاشورا تکرار می کردند و اصرار موسوی در خودجوش و مردمی و مسالمت آمیز توصیف کردن جنایت روز عاشورا تردیدی باقی نمی گذارد که شخص وی با اوباش فتنه گر هماهنگ بوده است.
موسوی در دفاع از اوباش پیرو یزید، پا را فراتر گذاشته و آنها را که حداکثر چند صد نفر بیشتر نمی شدند «نخبگان و روشنفکران و دانشگاهیان و فعالان سیاسی» توصیف کرده، بی آنکه اذعان کند آتش زدن بانک ها و مغازه ها و موتورسیکلت عزاداران حسینی یا حمله به مردم سوگوار و رقاصی و کف و سوت و فحاشی علیه دستاوردهای اصلی انقلاب اسلامی، فقط از اوباش اجیر شده ضد انقلاب برمی آید.
وی در حالی که مسئولیت خون ده ها شهروند بی گناه در کنار تدارک آتش فتنه به نفع دشمن بر دوشش سنگینی می کند، نوشت: بنده به صراحت و روشنی می گویم فرمان اعدام و قتل و زندانی کروبی و موسوی و امثال ما مشکل را حل نخواهد کرد... من ابایی ندارم که یکی از شهدایی باشم که مردم بعد از انتخابات در راه مطالبات به حق دینی و ملی خود تقدیم کردند و خون من رنگین تر از آن شهدا نیست.
موسوی در ادامه روند مغالطه 9 ماه گذشته، به تعبیر حضرت امام با مضمون «بکشید ما را، ما نیرومندتر می شویم» استناد کرد و افزود: تهمت همراهی با قدرت های بیگانه مستکبر و افراد بدنام و جریان های منحوسی چون منافقین به فرض آن که به حذف فیزیکی تعدادی از خدمتگزاران اسلام و مردم منتهی شود ناشی از چشم بستن به ماهیت مشکلات ملی کشور است. من به عنوان یک دلسوز می گویم منافقین با خیانت ها و جنایت های خود مرده اند، شما برای کسب امتیازهای جناحی و کینه ورزی آنها را زنده نکنید. من لازم می دانم به هویت اسلامی و ملی و مخالف سلطه بیگانگان و وفادار به قانون اساسی ما و جنبش سبز تأکید نمایم. ما پیروان اباعبدالله الحسین علیه السلام هستیم. ما شیفتگان حریتی هستیم که منادیش آن امام مظلوم بود.
این فرازها از بیانیه موسوی نیز انباشته از فریب و سفسطه است. تعابیری نظیر «بکشید ما را، ملت ما بیدارتر می شود» از سوی بزرگانی چون حضرت امام و شهید بهشتی خطاب به رژیم آمریکا و گروهک تروریستی منافقین ابراز شد و با تأسف تمام امروز آمریکا و مزدوران منافق آنها بارها و صراحتاً از شخص آقای موسوی حمایت کرده اند که آخرین آنها پس از حوادث سیاه روز عاشورا بود. آقای موسوی هرگز جرأت ندارد توضیح دهد که چرا آقای اوباما و خانم مریم قجر عضدانلو ابریشمچی رجوی صراحتاً از فتنه سبز و شخص وی حمایت های صریح می کنند؟ و منافقین مرده را چه کسی جز همین آقای موسوی و کروبی و خاتمی با تحریک به آشوب های خیابانی احیا کردند؟! امام حسین(ع) فرمود مثل منی با مثل یزید بیعت نمی کند و دور است از ما ذلت. آیا غیر از این است که آقای موسوی و باندی که دور وی را گرفته اند با رژیم های استکباری آمریکا و انگلیس بیعت کرده و تحت الحمایگی مستکبران را جایگزین حریت و ملیت و استقلال کرده اند؟! آیا امام حسین به یزید و یزیدیان سر تسلیم و تعظیم فرود آورد یا این، شیوه سران فتنه سبز بود!؟


موسوی پس از آن که اوباش اهانت کننده به امام حسین(ع) را «مردم خداجو»! می نامد در بخش دیگری از بیانیه، باطن خود را بیشتر لو داده و نوشت: مضحک است به ما تهمت اهانت به قرآن، عاشورای امام حسین یا پاره کردن عکس حضرت امام قدس سره زده شود. مسلماً حرمت شکنی اگر در روز عاشورا صورت گرفته باشد، مورد تأیید ما نیست.
یکبار دیگر عبارات مذکور را مرور کنید «اگر حرمت شکنی صورت گرفته باشد»، «مورد تأیید ما نیست»؛ همین! به عبارت دیگر اگر حرمت شکنی - اگر هم انجام گرفته باشد که نیست و صرفاً مردم خداجوی نخبه به خیابان آمده اند!- از سوی ما محکوم نخواهد شد و فقط تأیید نمی کنیم.
این عنصر بازی خورده و آلت دست آمریکا و انگلیس و اسرائیل، در پایان بیانیه خود و در ادامه تبعیت از خط استکباری -اظهارات اخیر اوباما- مدعی شد. «تا وجود یک بحران جدی در کشور به رسمیت شناخته نشود، راهی برای خروج از مشکلات پیدا نخواهد شد». البته وجود بحران یک واقعیت است اما برای فتنه گران به بن بست رسیده نه ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی. 13 میلیون رأی در انتخابات 22 خرداد کجا و باقی ماندن چند صد- یا حداکثر چند هزار- نفر ضد انقلاب و اوباش سازمان دهی شده در کنار این مهره ورشکسته آمریکا کجا؟
موسوی در حالی که در معرض محاکمه و مجازات قرار دارد و فشار توده ملت برای مأاخذه وی به خاطر خیانت ها و جنایات انجام شده رو به گسترش است، شیوه فرار به جلو را پیشه کرد و خواستار آزادی برخی عناصر اصلی و بازداشت شده فتنه گردید.
انتشار این بیانیه هر چند که ماهیت به بن بست رسیده فتنه اخیر را آشکار می کند اما از سوی محسن رضایی و برخی سایت های وابسته به وی نظیر آینده به عنوان انعطاف و خیرخواهی! معرفی شده است. گفتنی است برخی از این سایت ها طی ماه های اخیر مستند شایعه پراکنی و تحریکات رسانه های نشاندار ضد انقلاب در خارج کشور برای تداوم آشوبگری بوده اند.

عباس سیاح طاهری
۰۷ دی ۸۸ ، ۱۱:۲۶

عاشورای سبز

این عکس ها را هم خودم گرفتم هم از برنا آورده ام. مهم ترین مسئله این است که این سنگ ها از کجا آمده است!!!!

http://astaheri.persiangig.com/image/osyan/DSC03274.JPG



http://astaheri.persiangig.com/image/osyan/DSC03282.JPG



http://astaheri.persiangig.com/image/osyan/DSC03281.JPG


http://astaheri.persiangig.com/image/osyan/DSC03279.JPG

http://astaheri.persiangig.com/image/osyan/DSC03278.JPG

http://astaheri.persiangig.com/image/osyan/DSC03277.JPG


http://astaheri.persiangig.com/image/osyan/DSC03276.JPG

عباس سیاح طاهری
۲۹ آذر ۸۸ ، ۱۳:۵۱

the end...

پرونده ای که ساده بود و ساده تمام شد... امیدوارم که خدا از سر قصورها و تقصیرهایش بگذرد... 


http://astaheri.persiangig.com/image/osyan/45009_277.jpg

و چند نکته ی دوباره:

از آنجا که ساده‌لوح هستید و سریعاً تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد. 

 دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند. 

 نامه‌ها و سخنرانی‌های منافقین که به وسیله شما از رسانه‌های گروهی به مردم می‌رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان -روحی له الفدا- و خون‌های پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.

و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده‌لوح می‌دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل‌کرده که مفید برای حوزه‌های علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلما تکلیف دیگری دارم و می‌دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‌کنم...

ن با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم‌پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته‌ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی‌دارم.

من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می‌افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته‌ام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تاثیر دروغ‌های دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش می‌کنند نگردند. از خدا می‌خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه هست اوست. و السلام.

یکشنبه 6 / 1 / 68

 روح‌الله الموسوی الخمینی

(صحیفه نور/ جلد 21 - صفحه 330)

و چقدر حرف روز است این نامه امام (ره) به منتظری...



پ/ن:

در راستای حرف امام مواضع پس از انتخابات ایران را در سایت ایشان ببینید!

عباس سیاح طاهری
۲۸ آذر ۸۸ ، ۱۱:۴۷

فاین تذهبون؟

چند روز پیش برای کاری به مهستان رفته بودم که خیلی اتفاقی گذرم به راسته ی مداحی فروش ها افتاد! این عکس ها را کاملا با منتظور گرفته ام! هم مداح و هم شکل عکس ها را با این منظور گرفته ام که...

چرا اصلا کسی به خودش جرات می دهد به اسم امام حسین و اهل بیت این طور کاسبی کند؟ هم آن "خواننده" و هم آن گرافیست و هم آن فروشنده هر سه مقصرند... خدا وکیلی این عکس ها برای اهل بیت است؟ و نیت آن ها خالص است؟ می شود کسی برای اهل بیت دست به "جذب" نزند؟ ایشان خودشان به اندازه ی کافی جاذب هستند. من فکر می کنم این هم بُعدی از جنگ نرم است که گروهی با علم و گروهی نادانسته در آن افتاده اند... دیگر از دست این بازی هایی که به اسم اهل بیت شروع می شود و بوی منیّت بد جوری توی آن ها بلند است حالم به هم می خورد. مقابسه کنید این نوع مداحی ها را با مداحی های قدیمی و به سبک قدیمی (مثل کوثری مداح امام و یا حاج منصور و یا حتی تر سلحشور) که حاضر به این کارها و جنگولک بازی ها نشده اند...

و واقعا این روزها دیدن این حدیث از خود امام حسین جالب است... حتی در بین آن هایی که داعیه امام حسینی بودن دارند که: مردم بنده های دنیایند و دین لقلقه ای بر زبانشان است و آن هنگام که امتحان فرا برسد دین داران اندک اند...


http://astaheri.persiangig.com/image/osyan/DSC03242.JPG




http://astaheri.persiangig.com/image/osyan/DSC03243.JPG

http://astaheri.persiangig.com/image/osyan/DSC03246.JPG

داشتم بر می گشتم که این پوستر را دیدم و گفتم ایول! بالاخره یک نفر کار درست کرد توی این سیستم!!!

http://astaheri.persiangig.com/image/osyan/DSC03236.JPG


پ/ن:

1- راستی مد عود گذاشتن و شمع چیدن در هیئت ها(!!!) با ورود وسائل چینی به این عرصه مثل چوب بامبو برای زیر شمع و عطر شمع (عطری که در مخزنی بالای شمع ریخته می شود!) در نوع خودش واقعا تاسف برانگیز بود... می ترسم از روزی که بقیه وسایل مدیتیشن هم کم کم وارد هیئت شود... مثلا زیر انداز عزاداری!!! 

2- درباره توهین به امام خیلی ها گله کردند که چرا چیزی ننوشتم. خب آخر چیز جدیدی نبود! این دوستان وقنی در کنفرانس برلین به امام و رهبری توهین شد(چند سال پیش بود؟ یادتان هست؟!!) همگی سکوت کردند و انگار چیز جدیدی ندیده اند!! خب پاره کردن و سوزاندن عکس در مقابل آن اتفاق کنفرانس برلین(که به خوبی یادم هست چه بود و می دانید و می دانم) چیزی نیست...


3- این روز ها دسترسی ام هر لحظه به اینترنت کم و کمتر می شود... دعا کنید سر راست شویم و بتوانم بیشتر بنویسم...

4- دلم برای ارمینه تنگ شده است...

عباس سیاح طاهری
۱۰ آذر ۸۸ ، ۱۳:۰۹

اسیر عدد شدی حاجی!

سلام احمد جان
امروز 9999 روز گذشت از زمان اسارتت.
فردا میشود 10هزارمین روز. پس‌فردا می شود 10001اُمین روز. و... .
اصلا مگر فرقی دارد که 9999 روز گذشته باشد یا 1111 روز؟
اصلا مگر ردیف شدن سه چهار رقم مشابه کنار هم و یا یک عدد و چهار تا صفر در کنارش مزیت خاصی دارد؟ ما قرار نیست مانند برخی که 8/8/88 را صرفا به خاطر ردیف شدن پنج‌تا 8 جشن گرفتند و یک خط هم از زندگی هشتمین امام معصوم نخواندند باشیم که!
 مگر 9999 روز اسارتت با باقی روزها فرق داشت؟ ردیف شدن عددها آیا هیچ نقشی در آزادیت دارد؟ نقل این حرفها نیست. آیا کسی از ما، آن زمان که مثلا 6732 روز از زمان اسارتت گذشته بود، حرفی زد؟ دست به کیبورد و قلم برد؟ 
خیلی وقاحت میخواهد که سرمان رو بلند کنیم و در صورتهایمان نگاه کنیم و بگوییم اینقدر روز از اسارت حاج احمد متوسلیان گذشته! خوشحالی ندارد که! باید تاسف بخوریم! اف بر ما که گذاشتیم تعداد روزهای اسارتت دو رقمی بشود!



ما همانی هستیم که بودیم. زمانی که باید کاری می‌کردیم نکردیم، زمانی که کاری از دستمان بر نمی‌آمد ، جو گرفتتمان. زمانی نیز که سیاستمدارانمان گاه و بیگاه احساس می‌کردند کفه‌ی ترازوی دیپلماسی به نفع رژیم صهیونیستی است و توپ، دم دروازه‌ی ما،  شما را گوشت دم توپ می‌کردند و نامتان بر زبان‌ها می‌افتاد. رسم هر ساله‌ی‌مان نیز بود و هست که 14 تیر هر سال میدان هفتم تیر، سالن سیدالشهدا و حاج سعید و کمی وجدان درد  و از 15 تیر همان آش و همان کاسه. البته فقط تو نیستی احمد جان. دیپلماسی ما خیلی با عدالت است. اگر نتوانسته برای تو و سه یارت کاری کند طبعا برای حشمت‌الله عطارزاده1 و علیرضا عسگری2 و  نصرالله تاجیک3 نیز کاری نمی‌کند.  همین سالگردهای سالیانه هم به همت همرزمان آن زمان و همرزمان الانت است.
راستی گفتم همت! سالهای سال است که نامتان با هم بر ذهنم جاری می‌شود. یادم نمی‌آید گفته باشم حاج احمد و حاج همت در ذهن نداشته باشم و با بالعکس.
راستی نمیدانی امروزه با نام حاج ابراهیم چه‌ها که نمی‌کنند! دفعه‌ی اولی که از زبان سبزک‌ها شنیدم: "بسیجی واقعی، همت بود و باکری" در دل گفتم مگر کسی چیزی گفته؟ مگر غیر از این است؟ مگر کسی گفته حاج همت بسیجی نبوده؟ وقتی فکر کردم فهمیدم ماجرا چیست! به صرف اینکه همسر و فرزندان اینان هم‌رأی با میرحسین موسوی بودند، اینگونه شده که اینان بسیجی واقعی شدند و مابقی بسیجی الکی و سهمیه‌ای و پاسدار پلاستیکی!
راستی! همان موقع بود دلم آتش گرفت. اگرچه حاج ابراهیم زن و بچه داشت، تو نه همسر داشتی و نه فرزند. مادر و پدر سالخورده‌ای داشتی که پدر نیز دو سال پیش به رحمت ایزدی رفت.
اما خوش به حالت که امروزه نه همسری از تو هست و نه فرزندی!  میترسم آخر نام تو را نیز در میان بسیجیان واقعی بخوانند!


1-کارشناس اقتصادی کنسولگری ایران در پیشاور پاکستان- اسارت از آبان 87
2-معاون وزیر دفاع اسبق ایران- اسارت از آذر 85
3-سفیر سابق ایران در اردن- اسارت از  آبان 85




منبع:الحدید عزیز

عباس سیاح طاهری
۰۲ آذر ۸۸ ، ۱۳:۵۹

زوج بد بخت ایرانی!!!

از اون جایی که کنترات نمایشگاها رو برداشتم توی نمایشگاه زوج خوشبخت ایرانی هم غرفه داریم! نمایشگاه و جشنواره ای بی هدف، تعطیل و واقعا اعصاب خورد کن... از اوضاع رسیدگی به غرفه داران تا اوضاع غرفه داران و... از نمایش ماشین های قدیمی که برای عروسی کرایه می ده تا اجاق گاز و یخچال های انچنانی و مبلمان خفن... انقدری اعصابم خورد شد که تصمیم گرفتم فعلا اون ورا نرم! این یعنی آموزش ازدواج ساده:

http://astaheri.persiangig.com/image/osyan/DSC03131.JPG


http://astaheri.persiangig.com/image/osyan/DSC03139.JPG


http://astaheri.persiangig.com/image/osyan/DSC03144.JPG


http://astaheri.persiangig.com/image/osyan/DSC03124.JPG


http://astaheri.persiangig.com/image/osyan/DSC03148.JPG


http://astaheri.persiangig.com/image/osyan/DSC03151.JPG


http://astaheri.persiangig.com/image/osyan/DSC03156.JPG


http://astaheri.persiangig.com/image/osyan/DSC03159.JPG


http://astaheri.persiangig.com/image/osyan/DSC03161.JPG


http://astaheri.persiangig.com/image/osyan/DSC03170.JPG


http://astaheri.persiangig.com/image/osyan/DSC03172.JPG

پ/ن:

چون عکس ها زیاد بود گزینش کردم... و بعضی ها را به علت رعایت شعائر اسلامی نگذاشتم وگرنه مردم بی حیاتر از این حرف ها شده اند... مخصوصا عکاسی ها! امیدوارم آن زن و شوهر راضی باشند که از عکسشان اینجور استفاده می کنند...

معنی جدید خوشبختی رو هم در لغت نامه آقای بذرپاش دیدیم!

نکته جالب سنت های اصیل ایرانی بود که در کنار نمایشگاه برگزار شد... البته عروسی های سنتی هم به مدد آرایش های 12 و 16 قلم (چون دیگه از 7 گذشته!) حسابی نمایشگاه بود!!

رقص شمشیر بلوچ ها بسیار زیبا بود...

عباس سیاح طاهری