چهاردهم تیرماه مصادف با هشت هزار و هفتصد و شصت و ششمین روز حادثهای است که اگر برای تعدادی از اتباع مدنیت متفرعن مغرب زمین به وقوع پیوسته بود ، یقیناً تا به امروز بیش از هشت هزار و هفتصد و شصت وشش قطعنامه در محکومیت مسببین چنین واقعهای صادر کرده و به امضای هشت هزار و هفتصد و شصت وشش سازمان مترقی ! مدافع حقوق بشر و مخالف تروریسم بینالملل رسانده بودند . آری چهاردهم تیرماه ، سالروز ربوده شدن چهارتن از اتباع جمهوری اسلامی ایران توسط تروریستهای تحت امر رژیم صهیونیستی در لبنان است .
گناه این چهار تن آن همه عظیم بوده است که قطعاً سزاوار کمترین بذل توجهی از سوی محافل غربی مخالف تروریزم و مدافع منشور حقوق بشر نبودهاند ! اولاً از حیث نژادی و قومی ، جرم این چهار تن کاملاً محرز است . آنان نه منسوب به نژاد صد در صد سفید و پاستوریزة « آنگلوساکسون » بودهاند و نه دست کم چون برخی غربزدگان متولد ممالک جهان سوم ، افتخار ! دارا بودن تابعیتِ مضاعفِ جوامع متمدن غربی را داشتهاند . در ثانی ، آنان مرتکب جرم بزرگتری هم شده بودند که در واقع امر ، ناهنجارترین نوع جنایت عقیدتی ! است . این چهار تن ، نه تنها نسبتی با قوم برگزیده گوساله پرستان بنی صهیون نداشتند ، بلکه در زمره معتقدین به افراطیترین اندیشههای بنیادگرایانه و مخل روند سازش خاورمیانه ، یعنی مکتب تشیع امام خیبرشکن علی (ع) بودهاند .
به علاوه ، هر چهار تن ، تبعه کشوری هستند که غرب دموکراتیک و مردم سالار ، سالهاست آرزوی خشکاندن ریشه حیات مردم آن را داشتهاند ! چه گناهی از تابعیت جمهوری اسلامی ایران بالاتر ؟
حال اگر کسی بگوید ، این چهار تن عضو هیأتی دیپلماتیک بودهاند ، معلوم میشود که معنی دیپلماسی را نمیفهمد . دیپلماسی یعنی کشتار صد در صد دموکراتیک صدها تن زن و کودک بنیادگرا ، توسط خلبانان خِردگرای هلیکوپترهای توپدار « آپاچی » ارتش اسرائیل در اردوگاه « قانا » و « جنین » .
شاید برخی مطلقگرایان احساساتی بگویند این چهار تن برای مأموریتی امدادی و نوعدوستانه راهی بیروت شده بودند . معنای مأموریت امدادی و بشردوستانه در لبنان را باید از جناب « آریل شارون » قصاب آوارگان لبنانی و فلسطینی اردوگاههای « جنین » و « صبرا » و « شتیلا » پرسید .

ادعا کردهاند این چهار تن را برغم داشتن مصونیت سیاسی ربودهاند ! اصلاً چه کسی به آنان حق مصونیت سیاسی اعطا کرده بود ؟ در ساحت تشخیص مصونیت سیاسی ، تنها مرجع ذیصلاح و معتبر جهانی ، « خرس کوکی » اطفال ریشدار بنی صهیون در کاخ سفید – ببخشید ! – مقام محترم ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکاست !
میگویند یکی از این چهار تن ، کاردار سفارت کشور ایران در بیروت بوده است ! چه مدرک جرمی از این بهتر ؟!. هنگامی که به فرموده رئیس جمهور خوش قیافه ! عمو سام ، آقای بوش ، ملت ایران تروریست است ، سلمنا که کاردار سفارت چنین ملتی هم یکپا تروریست خطرناک است !
مدعی شدهاند که آن دیگری خبرنگار و عکاس جراید ایران بوده . براساس تصاویر دریافتی از ماهوارههای « پنتاگون » ، فرد مزبور در داخل دوربین عکاسی و قلم خودکارش چندین تُن مواد منفجره جاسازی کرده بود !
هکذا میگویند سومین نفر ایشان ، مسئولیت رانندگی اتومبیل سفارت ایران را بر عهده داشته است . « به گفته یک منبع ناشناس » ! ، اولاً وسیله نقلیه مزبور نه یک اتومبیل معمولی ، بلکه یک دستگاه تانک فوق مدرن مجهز به سکوی پرتاب موشکهای قارهپیما ! بوده است . ضمن آنکه « به اعتقاد برخی صاحب نظران » مشارٌ الیه به علت عدم رعایت سرعت مجاز در جادههای لبنان ، توسط پلیس راهنمایی اسرائیل بازداشت شده است !
و اما آن نفر چهارم ، که گفتهاند پیش از اعزام به این مأموریت دیپلماتیک ، به اتفاق لشکریان آیت الله خمینی در جبهه خرمشهر به جنگ اشغالگران عراقی رفته بود . به گفته یکی از آجودانهای « ژنرال شوارتزکف » یگان دژبان ارتش اسرائیل ، فرد چهارم را به جرم پیشدستی کردن در شکستن شاخ قوی « چاقوکش دیوانه بغداد » بازداشت کرده است .
بدین ترتیب پر واضح است که این قضیه چهار ایرانی ربوده شده در لبنان ، صد در صد مشکوک و از نظر « تحلیلگران آگاه » ! ، بیپایه و اساس است !
* * *
قصد نگارنده از نوشتن آنچه تا بدینجا خواندید ، نه تحریر مطلبی طنزگونه بوده است ، نه مناسبتی که به بهانه آن دست به قلم بردیم ، با طنزنویسی و شوخطبعی نسبتی دارد .
چهاردهم تیرماه امسال ، مصادف بود با بیست و چهارمین سالگرد ربوده شدن چهار عضو هیأت دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران در مسیر « بیروت » ، توسط عمال تروریست رژیم صهیونیستی . خانوادههای این چهار گروگان مظلوم ایرانی ، بیست و چهار سال است که چشم به راه آزادی عزیزان خویشاند . از این میان پدر و مادر « کاظم اخوان » خبرنگار و عکاس ربوده شده ، آرزوی دیدار فرزندشان را با خود به سینه سرد خاک بردند مادر محسن موسوی هم به هکذا و پدر تقی رستگار نیز . خانواده « تقی رستگار مقدم » راننده خودرو سفارت ایران نیز ، سالهاست به سان شمع در فراق فرزند اسیرشان ، بیصدا و صبور ، میسوزند و آب میشوند .
و بالاخره . . . در خانهای کوچک و قدیمی ، در محله « مولوی » تهران ، مادر سالخورده و رنج کشیده علمدار رشید فتح خرمشهر ، « حاج احمد متوسلیان » ، دردمندانه چشم به راه دریافت خبری از یوسف گمگشته خویش است .
چهادهم تیرماه ، یک واقعه مشمول مرور ایام شده نیست . عملیات تروریستی ربوده شدن چهار عضو هیأت دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران توسط عمال رژیم صهیونیستی در چهاردهم تیرماه 1361 ، برهان قاطعی بر مظلومیت ملت مقاوم ایران و سند رسوایی دشمنان انقلاب اسلامی ، خصوصاً محافل به اصطلاح مدافع حقوق بشر و مخالف تروریسم و بوقهای تبلیغاتی امپراطوری جهانی شیطان بزرگ است .
آیا مظلومیت مطلق چهار گروگان ایرانی ، از یاد رفتنی و قابل فراموشی است ؟
