قابل توجه بعضی از رفقا...

بیانات امام خامنه ای در دیدار جمعی از روحانیون کهگیلویه و بویراحمد
هرچند بیان واقعه، حاوی برخی گستاخی ها و توهین ها به مقدّسات اهل سنّت و همچنین برخی مراجع بزرگوار شیعه است، اما نقل بخش هایی از آن را برای هشدار و عبرت آموزی، ضروری یافتیم. چه این که این رویه با همین غلظت و یا به شکلی رقیق تر از سوی برخی مبلّغین و کانون های سنّتی در داخل کشور نیز جریان دارد. امید آن که غافلان و ناآگاهان به خود آیند و بیش از این، احساسات مذهبی را خرج فتنه انگیزی قرار ندهند.
افتخار برای نشر تهمت و توهین
“پس از مدّت ها انتظار و درخواست های متعدّد، هیئت خدّام المهدی(علیه السّلام) مبادرت به چاپ مجدّد کتاب “الفاحشه؛ الوَجهُ الآخَر لعائشه” نموده است. علّت عدم اعلام چاپ اوّل کتاب این بوده که چاپ نخست، صرفاً به دلیل توزیع بین علماء اعلام بوده است. کتاب مذکور بیش از هزار صفحه می باشد و حجیم ترین کتابی است که تا امروز در رسواساختن دشمن خدا، عایشه بنت أبی بکر تألیف شده است. کتاب دارای هفت فصل است، که حسّاس ترین آن ها فصلی است که ارتکاب زنا توسّط عایشه را بیان می کند! و شیخ در این فصل به بیان ادلّه پرداخته و به اعتراضات و ایرادات، پاسخ گفته اند.
در حال حاضر، 3500 نسخه از کتاب موجود است و مؤمنین می توانند جهت دریافت کتاب از طریق شماره تلفن های زیر با دفتر هیئت خدّام المهدی(علیه السّلام) در لندن تماس بگیرند : ... لازم به تذکّر است که ارسال پستی کتاب تنها در بریتانیا مجّانی می باشد.” (پایگاه اطّلاع رسانی یاسر الحبیب)
حمایت انگلیس و ماهی گیری وهّابیت
آن روزها که یاسر یحیی عبدالله الحبیب، شیخ خوش پوش انگلیسی روی منبر گرم و نرمش در لندن، تکان می خورد و در ذمّ أمّ المؤمنین افاضه می فرمود، نه فقط اهل فنّ بلکه آنان که دورادور هم چیزهایی از سیاست های بریتانیای کبیر شنیده بودند و قدیمی ترها که “تفرقه بینداز و حکومت کن” را با پوست و استخوان لمس کرده بودند، با نیشخندی تلخ گفته بودند که روباه پیر، باز طعمه ای دیگر برای گُرگرفتن آتش اختلافات مذهبی پیدا کرده است. سخنان او بلافاصله در شبکه جهانی یوتیوب قرار گرفت و واکنش های بسیاری را علیه تشیّع در پی داشت.
خبرگزاری اهل بیت (ابنا) به نقل از سایت خبری شیعیان عربستان (راصد)، واکنش “شیخ عبدالعزیز آلالشّیخ” مفتی اوّل سعودی را چنین گزارش می دهد: “بعد از اسائه ادب یاسر الحبیب به أمالمؤمنین عایشه، انتشار مذهب تشیّع در کشورهای عربی و اسلامی متوقّف شده است”. وی در دیدار امروز خود با ائمه جمعه و جماعات مساجد عربستان سعودی گفت: “سخنان یاسر الحبیب، روحانی شیعه کویتی باعث شد تا بسیاری از اهل سنّت که تمایلی به تشیّع داشتند، از مسیر انحرافی خود برگشته و راه مستقیم را برگزینند.” آلالشّیخ ادامه داد: “مُخبرین ما در کشورهای عربی به من اطلاع دادند عدّه زیادی از اهلسنّتی که شیعه شده بودند، به خصوص در شمال آفریقا، پس از گفتههای یاسر الحبیب متوجّه شدهاند که تشیّع، مذهبی باطل است و به مذهب حقّ برگشتهاند.”
وی سپس به کنایه اضافه کرد: “شیعیان که خود را پشت دیوار مظلومنمایی و شهادت پنهان کرده بودند، دست شان رو شده و مشخّص گردید که این ها قومی خبیث هستند. سخنان الحبیب، نعمت و عنایتی از سوی خداوند بود تا باطن واقعی شیعیان روشن شود”.
اما سخنان موهن و نابخردانه شیخ، مشکلات بسیاری برای شیعیان کویت و عربستان نیز به بار آورد. علمای شیعه این دو کشور ـ از جمله “شیخ عَمری”، “شیخ حسین معتوق”، “شیخ حسن صفّار”، “شیخ علی آلمحسن”، “شیخ عبدالجلیل السمین”، “شیخ نمر” و “سیّدهاشم السلمان” ـ مواضع سختی در برابر وی گرفته و او را از خود طرد کردند.
جالب این که در پی ایجاد برخی فشارهای حقوقی بر وی، دولت انگلستان و سازمانهای به اصطلاح حقوق بشری این کشور، او را مورد حمایت ویژه خویش قرار دادند.
اصرار دوباره؛ سفاهت یا خیانت؟
شیخ نیز در 17 رمضان المبارک 1432 و در سال روز فوت أم المؤمنین عایشه، مراسم جشنی دوباره به این مناسبت بر پا کرد و پس از ذکر ادلّه خویش برای اثبات نفاق و هرزه گی و ... درمورد همسر پیامبر اسلام!، سخن خود را با این توصیه استراتژیک! به پایان رسانید که: “جشن گرفتن به مناسبت هلاک عایشه، ضرورتی دینی است؛ چه این که روز هلاکت عایشه، پیروزی اسلامی عظیمی به شمار می رود.” سایت وی نیز با افتخار تمام در این باره گزارش می دهد: “لازم به ذکر است که شبکه ماهواره ای "فدک" این جشن مبارک و وقایع آن را پوشش داده و پخش نمود. ضمن این که در بالای صفحه شبکه نیز شعار "الله اکبر ... عایشه فی النّار" برای اوّلین بار در تاریخ شبکه های تلویزیونی قرار داده شد! و در فواصل مختلف برنامه، سرودهایی به مناسبت و شادی از هلاکت رأس الکفر عایشه و شکر نعمت برائت از او، پخش گردید”.
با این که اقدام قبلی شیخ سفیه، کاملاً علیه شیعیان تمام شد و آتش اختلافات مذهبی را برافروخت و در آستانه قیام های منطقه ای، نزاع های بین المذهبی را به اولویت اوّل موضع گیری ها بدل ساخت، او در این مراسمِ دوباره هم بر استقامت خویش برای پیگیری مداوم این مراسم، تأکید کرد: “وضع این امّت، قبل از جشن، چیزی بود و پس از جشن، چیز دیگری است. امور و وقایعی بسیار تغییر کرده تا مردم، هرچه بیشتر از ظلمات دشمنان اهل بیت علیهم السّلام دور و به نور ایشان نزدیک گردند.” به نقل سایت شیخ، وی در خاتمه، پایان تعلیقاتش که آن را "کاروان دشمنان عایشه" در مقابل "کاروان فرزندان و یاران عایشه" نامیده بود، اعلام نموده و از خدای متعال، توفیق برگزاری جشن در سال آینده را خواستار شد.
طنز خودبزرگ بینانه و گستاخی بی سابقه
شیخ با خودبزرگ بینی و بی ادبی حیرت انگیز در پاسخ به فرمایشات این مرجع معظّم، قسمت بیست وپنجم تعلیقه اش را نگاشت: “علّت استعمال این الفاظ زشت توسّط ناصر مکارم، حساب های شخصی است؛ زیرا چندسال پیش از ما پیرامون تقلید او سؤال شد (سؤال و جواب در سایت، موجود است) و پاسخ دادیم که تقلید او را مُبرّء الذّمة نمی دانیم. و در سؤال دیگری گفتیم که نظر شخصی در کار نیست و ما تنها تقلید از او را صحیح ندانستیم. به این دلیل که ایشان در مقابل ظلم های واقع شده در ایران، سکوت اختیار می کند و به حکومت ستمگر، تمایل دارد! ضمن این که أعلم هم نیست تا بتوان از او تقلید کرد.
ظاهراً این جواب و همچنین برخی رُدود علمی ما در دروس "قواعد فقهی" که بعضاً آراء نامبرده و غیر او را با احترام کامل و سیاق علمی، ردّ می کردیم - به مکارم رسیده و او مسئله را شخصی گرفته و و مترصّد فرصتی بوده تا انتقام بگیرد!!” (سایت اطلاع رسانی یاسرالحبیب)
گذشته از طنز خودبزرگ بینانه ای که در عبارات فوق، موج می زند، بی ادبی بی سابقه و گستاخی مثال زدنی او، ذهن ها را هرچه بیشتر به سمت دو احتمال موجود در کلام مرجع بزرگوار، سوق می دهد: “این آدم، یا مزدور و مأمور است و یا سفیه و دیوانه.”
فتوای تاریخی و تغییر فضا
اما وهّابیون که خود، سر در آخور انگلیسی دیگری دارند و همواره با چسباندن برچسب و اتّهام به شیعه، در جستجوی شاهد مثال در میان شیعیان می چرخند، آن چنان خوشحال شده و نان خود را به تنور داغ هیئت خدّام المهدی چسباندند که شاید تا سال ها فرصت مشابهی برای تخریب چهره تشیّع در میان جمهور مسلمانان نیابند. و جالب این که شیخ انگلیس پسند، علّت جنجال و هوچی گری وهّابیت علیه تشیّع و شیعیان، براساس سخنان و مکتوباتش را ناشی از عمق علمی کار خویش دانسته است: “سخنان ما عادتاً دقیق و مستند به دلیل و برهان است و درباره آن تحقیق می کنیم، و وهّابیون می بینند این کلام ماست که واقعاً با آن چه از ائمه ما علیهم السّلام رسیده و در منابع و کتب ما آمده، موافقت دارد.”
نهایتآً این دست موضع گیری ها که باعث ورود فشارهای فراوان به شیعیان عرب نیز شده بود، استفتائی را از سوی جمعی از علماء و فرهیختگان شیعه منطقه احساء عربستان، در پی داشت. و این چنین بود که مقّام معظّم رهبری در پاسخ فرمودند: “اهانت به نمادهای برادران اهل سنّت از جمله اتّهام زنی به همسر پیامبر اسلام حرام است. این موضوع، شامل زنان همه پیامبران و به ویژه سیّدالانبیاء پیامبر اعظم - حضرت محمّد صلّی الله علیه وآله می شود.” فتوایی که از شبکه ماهواره ای "الجزیره" گرفته تا روزنامه "الانباء" کویت، سایت پرمخاطب "محیط"، روزنامه های "السّفیر" لبنان و "الحیات" چاپ لندن و سایت رادیو تلویزیون مصر و ... به انعکاس درآمد و مورد تحلیل قرار گرفت.
حتّی احمد الطّیب، شیخ الازهر در بیانیه ای رسمی، این چنین به فتوای رهبر حکیم انقلاب، واکنش نشان داد: “با تمجید و خرسندی، فتوای مبارک حضرت امام علی خامنه ای را در خصوص تحریم اهانت به صحابه رضوان الله علیهم یا تعرّض به همسران حضرت رسول(ص) دریافت کردم. این فتوایی است که با دانش صحیح و درک عمیق از خطرناکی آن چه که اهل فتنه انجام می دهند، صادر شده و بیان گر علاقه و اشتیاق به وحدت مسلمانان است.
آن چه که باعث می شود بر اهمیت این فتوا افزوده شود، آن است که عالمی از علمای بزرگ مسلمان و از بزرگ ترین مراجع شیعه و به عنوان رهبر عالی جمهوری اسلامی ایران، چنین فتوایی را صادر کرده است. من از جایگاه علم و با توجّه به مسئولیت شرعی ای که دارم، می گویم تلاش برای وحدت مسلمانان، واجب است و اختلاف بین پیروان مذاهب اسلامی باید به اختلاف نظر بین علما و صاحب نظران محدود بماند و به وحدت امّت اسلامی، لطمه نزند که خداوند فرموده است: "ولا تَنازعوا فتَفشلوا و تَذهب ریحکم و اصبروا إنّ الله مع الصّابرین.”
هرچند که در این میان، واکنش شبکه های رسانه ای وهّابیت مانند "العربیه" معلوم بود: سانسور و سکوت!
یاسر الحبیب کیست؟
“یاسر یحیی عبدالله الحبیب” روحانی جوان کویتی، متولّد ۱۹۷۷ میلادی (1355شمسی) و فارغ التّحصیل رشته علوم سیاسی از دانشگاه کویت است. سه سال از راه اندازی “هیئت خدّامالمهدی” در کویت نمی گذشت که تندروی های شیخ 25ساله، دولت کویت را بر آن داشت تا هیئت را پلمپ و او را روانه زندان کند. اما الحبیب که گویا از همان ابتدا مورد توجّه انگلیسی ها قرار گرفته بود، ناگاه سوژه سازمان های حقوق بشری در انگلستان و وزارت خارجه آمریکا شد و این گونه، پس از سه ماه، مورد عفو دولت کویت قرار گرفت! شیخ که از زندان آزاد شد، بساطش را جمع کرد و با اخذ پناهندگی، عازم شمال بریتانیا گردید.
دو سال بعد، ساکن لندن شده و حیطه فعّالیت های خود را به شدّت گسترش داد. روزنامه ای با نام shianewspaper به طبع رساند و حوزه علمیه “امامین عسکریین”را در لندن به راه انداخت. بعدتر اما برای آن که سخنان فتنه گرانه اش بهتر شنیده شود، شبکه ماهواره ی “فدک” را نیز با حمایت انگلیسی ها تأسیس نمود و در سال 2010 نیز مکان هیئتش در لندن را به حسینیه ای بزرگ به نام “حسینیه سیّدالشّهدا” منتقل و مکان جدید را مجتمعی برای حوزه علمیه، هیئت، دفتر کار، مؤسّسه رسانه ای، شبکه ماهواره ای فدک، روزنامه شیعه و پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی قرار داد.
( مجلّه "خــط" – ارگان خانه طلاب جواناصلا حسین، جنس غمش فرق می کند
این راه عشق، پیچ و خمش فرق میکند
اینجا گدا همیشه طلبکار می شود
اینجا که آمدی کرَمش فرق میکند
شاعر شدم برای سرودن برایشان
این خانواده، محتشمش فرق میکند
«صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین»
عیسای خانواده دمش فرق میکند
از نوع ویژگی دعا زیر قبه اش
معلوم می شود حرمش فرق میکند
تنها نه اینکه جنس غمش جنس ماتمش
حتی سیاهی علمش فرق میکند
با پای نیزه روی زمین راه میرود
خورشید کاروان، قدمش فرق میکند
من از «حسینُ منّی» پیغمبر خدا
فهمیدهام حسین همهش فرق میکند
رژیم صهیونیستی در حمله اخیر خود به نوار غزه مدعی است که گنبد آهنینی ایجاد کرده که اجازه عبور هیچ موشکی را نمیدهد.آنان با آسایش خیال از گنبد آهنین رویایی خود ، هیچ گونه برخورد موشکهای مقاومت به شهرک نشینهای خود را پیش بینی نمی کردند.مقامات اسراییل همچنین ادعا کردند که سکوی پرتاب موشک حماس را منهدم کرده اند.خبری که از سوی حماس به شدت تکذیب شد.اما مقاومت نه تنها موشک هایی را به مناطق جنوبی سرزمین های اشغالی ، که حتی تل آویو را نیز هدف گرفت.بطوری که آژیرهای خطر بارها در این شهر به صدا درآمد.امری که از سال 1991 تا به اکنون بی سابقه بوده است. خاصیت مهمی که این موشک ها دارد این است که الکترونیکی نبوده و بنابراین قابل ردیابی نیز نیست.لذا به راحتی از سامانه های ضد موشک اسراییل عبور و به نقاط هدف اصابت میکند.
گفتنی است موشک های فجر 5 که تولید جمهوری اسلامی ایران است در تل آویو فرود آمده که این مسئله پیامی آشکار برای سران صهیونیست دارد.با اصابت این موشک ها به قلب اسراییل ، صهیونیست ها که مدام بر طبل جنگ با ایران میکوبند به خوبی درخواهند یافت که موشک های دسته چندم ایرانی به راحتی مواضع آنها را هدف قرار داده است بنابراین موشک های به مراتب قوی تر چون شهاب 3 و 4، سجیل ، فاتح ، صافات و ...
که از نظر قدرت و پیشرفتگی در درجه ای بسیار بالاتر از موشک های فجر قرار میگیرند ، هیچ نقطه ای از سرزمین های اشغالی را در امان نخواهند گذاشت.شاید جنگ اسراییل علیه مردم غزه ، بار دیگر ناتوانی صهیونیستها را در شکل دهی جنگی خانمان سوز با قدرتی چون ایران را به آنها گوشزد کند.
اسراییل در دو جنگ قبلی خود مقابل حزب الله و حماس در سالهای 2006 و 2008 شکست خورده و شکست دوباره این رژیم برابر مقاومت فلسطین دیگر روحیه ای برای سربازان اسراییلی در جهت مقابله با ایران نمیگذارد.
اینفو گرافی موشک های حماس، جالب است!
پ/ن:
1- دوباره محرم شد و این سبک های اعصاب خورد کن مداحان نان به نرخ روز خور...کاش کمی اسلام بیاوریم...
2- این مطلب بسیار جالب بود ببینید: آخوند و مداح
3- این مطلب مجبد فضیلت هم درباره سعید حدادیان درست است به نظرم
مدتی بود توی فکر بودم که درباره این نامه نگاری ها مطلبی را بنویسم که این را دیدم و دیدم چقدر مکامل است:
روزنامه اطلاعات چندی پیش در سلسه مطالبی خاطراتی از استاد کیومرث صابری(گل اقا) را منتشر کرد. یکی از این خاطرات مربوط به اختلافات میان بنی صدر و شهید رجایی است و دستور حضرت امام به رئیس جمهور و نخست وزیر وقت مبنی بر سکوت میباشد. بازخوانی خاطرات مشاور شهید رجایی خالی از لطف نیست.
یک خاطره دیگر از آقای رجایی و حضرت امام دارم. امام فرمودند که حق ندارید شما دو تا، رئیسجمهور و نخستوزیر(بنیصدر و رجایی) حرف بزنید. من شما را ممنوع میکنم؛ حرف نزنید. یعنی در مجامع نیایید حرف بزنید که ایجاد اغتشاش بشود؛ با هم بسازید، دوست باشید، برادر باشید که من از زبان آقای طاهری در اصفهان شنیدهام و دستخطش را دارم. این دستخط را برای ۸ شهریور در مکه نوشته است و در خبرنامه مکه چاپ شده است. من آمدم دیدم این بیذوقها دستخط آقای طاهری امام جمعه اصفهان را استفاده که کردهاند در خبرنامه، دستخط را در کاغذهای باطله انداختهاند. گفتم: حالا اینها که عقل ندارند من این را بردارم. برداشتم و آوردم ایران، پیش من است. شهادت داده است که آمدیم. هر چی، خرمآباد بود کجا بود نمیدانم، (در آن نوشته هست) گفتند: آقای رجایی بیا سخنرانی کن. گفت: من سخنرانی نمیکنم. گفتند: مردم خودشان را کشتند برو یک سخنرانی برای اینها بکن. گفت: امام گفته است حرف نزنید بحث اینجا هم به هر حال درگیری با بنیصدر است، گفتیم: آقا اینجا در این گوشه دور افتاده، گفت: آقای طاهری، امام گفته است حرف نزن، من حرف نمیزنم. گفت آخرش هم رفت بالا گفت: چون امام گفته است، حرف نمیزنم والسلام علیکم… آمد پایین.
زمانی که رجایی از پنجره اتاق من نگاه میکرد (چون مشرف به اتاق بنیصدر بود) خدا میداند آنجا هم من اشک این مرد را دیدهام، هنوز نگفتهام، نگفتهام، فقط برای بهشتی من اشکش را دیدهام، گریه کرد گفت من چه کار کنم از دست او که نه تقوی دارد، نه دین دارد، نه راست میگوید. گفتم: ببین این مملکت امام زمان است رجایی. اگر ما سقوط کنیم یعنی این که ما هم باطل بودهایم. اگر امام بر حق است، این بنیصدر سقوط خواهد کرد و کرد.
یک روزی دیدم این بنیصدر مرتب نامه مینویسد به رجایی. گفتم من باید جوابش را بدهم. رجایی گفت: تو جوابش را چه جوری میخواهی بدهی. گفتم: من مینویسم تو امضاء کن. گفت امام گفته است حرف نزنید. گفتم: امام گفته است حرف نزنید، نگفته است ننویسید. گفت: صابری ما چه تأویلی بکنیم؟ امام گفته است آشوب نکنید. خب، نوشتن هم همان حرف زدن است دیگر. گفتم: آقا من نامه مینویسم مهر محرمانه میکنم پیش من نسخه میماند پیش او یک نسخه میماند. من ۵۰ سال دیگر جواب تاریخ را چه جوری بدهم همه میگویند این [روزنامه] انقلاب اسلامی نوشت، کسی جوابش را نداد. ما ۵۰ سال دیگر میگوییم مردم، ما جوابش را دادیم و بنا بر حرف امام آن را نگه داشتیم. رجایی گفت آیا بنیصدر این را چاپ خواهد کرد. گفته بودم این دیگر مشکل خودش است. به هر حال نوشتیم.
سادهاندیشی، سطحینگری، خوشبینی بیمنطق و خلاصه اهمال مسئولین ذیربط سبب گردیده تا مهاجمان به عرصهی اعتقادات و فرهنگ این مردم، نه تنها حضور و سلطه مستمر و بیرقیب در این جبهه داشته باشند، بلکه مناسبتهایی چون: ماه مبارک رمضان یا هفته دفاع مقدس را فرصتی مناسب و مغتنم برای تشدید حملات خود بیابند.
سریال مبتذل «بیدارباش»، یکی از همین تهاجمات گستاخانهای بود که سعی کرد تا به مناسبت «هفته دفاع مقدس»، فرهنگ لغات و اصطلاحات جدید و تحریف شدهای را از جبهههای جنگ تحمیلی به اذهان عمومی نسل جدید عرضه نماید. تحفه ای که بیشتر به منزله یک پاتک در سنگر جنگ نرم، به تکهای بیبدیل، الگو و به یادماندنی در دفاع مقدس بود.
ذیلاً به برخی از تعاریف ارائه و القا شده در این سریال اشاره میگردد:
بیدار باش:
خوب است از نام این سریال شروع کنیم که به ظاهر هیچ ربطی به هیچ یک از فرازها و یا سکانسهای این سریال نداشت. لذا فقط یک معنا را حمل میکرد که: «ای نسل جدید، بیدار باش که جبهه و جنگ آن گونه بود که ما به تصویر کشیده و میکشیم، نه آن گونه که اهلش می گویند و یا در اخبار و گزارشات و ... به تو گفته میشود» - بیدار باش!
سریال بیدار باش گوشزد میکند که بر جبهه و جنگ در طول دفاع مقدس، شعایری حاکم بود و از فرهنگ، لغات و اصطلاحات خاصی خود برخوردار بود که در اذهان عمومی محترم شمرده میشود، اما معنای واقعی و حقیقت آنها چنین بود که ما ترسیم میکنیم:
نصر من الله و فتح قریب:
این آیهی مبارکه و وعدهی الهی که روی پرچمهای گروههای اعزامی، سربندها و ... می دیدید و در شعایر و سرودها میشنیدید، [العیاذ بالله] فقط لفظ فریبندهای بود که از سوی سودجویان لاابالی برای اغفال نوجوانان و جوانان ساده، جهت پیشبرد برنامهها و تحقق اهداف و منافع شخصی مورد سوء استفاده قرار میگرفت.
قرآن کریم:
قرآن کریم کتابی است که همچون گذشته به صورت بستهاش برای عقد و عروسی به کار میآید و به صورت باز فقط در قبرستان مورد مطالعه قرار میگیرد. در خط مقدم جبهه و شب عملیات دختر آن را به پسر داده و میگوید: «این را بگیر، من با تو عروسی میکنم» و بعد هم بر سر مزار قرائت میشود و دوباره به عنوان سمبل و یادآور عشق و قرار ازدواج گذشته، در دست دختر قرار میگیرد.
ذکر یا علی (ع):
ذکر «یا علی» از مقدسترین، بزرگترین و نافذترین اذکار است. تا آن جا که رسول اعظم (ص) میفرمایند: «مجالس خود را به ذکر (یاد) علی زینت دهید.» اما در این سریال «ذکر یا علی» ملعبه دست یک حقهباز، برای ریاء، فریب دیگران، جلوگیری از سخن یا کاری که ممکن است موجب برملائی حقه شود، اداره دیگران ... و تطهیر هر خطای دیگری به کار میرود. لذا القا میشود که اولاً «یا علی»گوها اغلب حقه باز هستند، ثانیاً به میان آوردن نام او برای تحقق اهداف سوء شخصی است و ثالثاً بسیاری از روی سادگی و باورهای سطحی، با شنیدن این ذکر مبارک اغفال شده و میشوند.
تسخیف آیات قرآن کریم و اذکار متبرکه:
به کارگیری آیهی مذکور و ذکر «یا علی» توسط یک لونپن برای کثافت کاریهای خود، سبب شده که پس از پایان سریال، افراد جاهل و لاابالی این اذکار را به عنوان یک تکه کلام، برای هر امر زشت و منکری به کار گرفته و بسیار سبک و به صورت یک طنز یا ... تکرار کرده و بخندند!
جبهه:
جبهه فضایی است که سه گروه در آن حضور دارند: الف – جوانان مؤمنی که در ضمن احمق نیز هستند و یک رِند دغلباز میتواند تمامی شیرازهی آنها را به هم بریزد و حتی خود آنان را به کشتن دهد. ب – نوجوانان و جوانان سادهای که منفعل و فریب خورده هستند. ج – و حقه بازها و دغلبازهایی که برای منافع شخصی آمدهاند و هر دو گروه را فریب داده و مچل خود کردهاند.
البته نا گفته نماند که به تعبیر فیلمها و سریالها و از جمله «بیدار باش»، جبهه محل و فرصت مناسبی جهت کسب امتیاز و نیز دختربازی هم بوده است.
خط مقدم:
خط مقدم به تعریف فیلمها و سریالهای ما و از جمله «بیدارباش»، منطقه خطرناکی از همان جبهه است که معمولاً افراد عاقل از حضور در آن خودداری میکنند، و کسانی که در آن حضور یافتند، یا ناخواسته بوده و یا عوام، ساده، زودباور و جو زده بودند.
خط مقدم جایی است که زرنگها، اشتباهی سوار یک خودرو شده و از آنجا سر در میآورند (اخراجی ها، لیلی با من است، بیدارباش و ...). البته زیاد هم جای بدی نیست و بد نمیگذرد و با کافی شاپهای امروزی نیز تفاوت چندانی ندارد، چرا که همیشه دخترانی در آن حضور دارند که حوصله زرنگهایی که اشتباهی سر از خط مقدم درآوردند سر نرود و یا زمینهای برای اخذ وام و امتیاز میگردد.
پایگاههای بسیج:
پایگاههای بسیج در شهرها (پشت جبهه)، خانهها و مقرهای خلاف بودهاند که از روی عمد و یا سهو، جبر یا اختیار، به پایگاه بسیج مبدل شدهاند و این تبدیل سبب مصونیت آنها گردیده است. خانههایی که از فیلم خلاف در آنها موجود بوده تا ...! چنان چه پدر خانواده میگوید: بگویید زود جمع کنند و بروند، شب با دوستان بساط داریم.
بسیجی:
بسیجیها (لشکر یا سپاه مردمی)، عمدتاً افرادی بودند که برای دریافت کارت بسیج، حقوق و دستمزد، موقعیت اجتماعی، پوشش خلافهای خود، تطهیر گذشته، درج سابقه، دسترسی بیدغدغهتر به دختران مورد علاقه و... به این شکل و نام در میآمدند. البته یک گروه کثیر سیاهی لشکر عوام، ساده، پپه، زودباور و ... نیز در میان آنها بودند.
فرماندهان صالح و حزب الهی بسیج:
اینها افرادی چون «آقا ماشا الله» بودند. کسانی که برای تربیت دیگران خود را به آب و آتش میزنند و حتی شهید هم میشدند، اما از خود، خانواده و بیخ گوش خود نیز غافل بودند. دائم متذکر و مواظب اخلاق و رفتار سایر جوانان بودند، اما دختر خودشان گلویش پیش دیگری گیر کرده و دائم در کوچه به او نمایشنامه میداد. البته فرماندهان صالح دیگری نیز که غالباً ابله بوده و همه امور جبهه و نیروهای تحت پوشش را به یک ابلهتر از خود – که البته شارلاتان است – می سپردند و خود و دیگران را به کشتن میدادند.
سنگر:
به تعبیر این سریال (قسمت آخر): سنگر قبری بود که بسیجیها برای خود حفر میکردند و عاقبت در همان گودال قبری که با دست خود برای خود کنده بودند، کشته میشدند. یا به تعبیر دیگر نمایش همان ادعاهای میراث خواران جنگ که سعی دارند القا کنند که «جنگ بیهوده بود و ما با دست خود جوانان را به کشتن دادیم».
خودسازی، تهذیب و یاد مرگ:
شاید بتوان گفت که زشتترین و اهانتآمیزترین صحنه سریال همین بود. فرمانده بسیجی در جبهه برای خود گودالی حفر کرده که برای خودسازی، تهذیب و یاد مرگ دقایقی وارد آن شود، یاد قبر و قیامت بیافتد و دعا و انابه کند. حال و روحی که بسیاری از بسیجیهای خودساخته و مؤمن، به ویژه در ردهی فرماندهی از آن برخوردار بودند و همین توجهات سبب به دست آوردن قدرت روحی والای آنان و نیز اسیر دنیا نشدنشان (مثل برخی از مسئولین امروزی) میگردید. اما یک دغل باز ترسویی که دست آخر هم او بود که مجاهدت کرد، بر سر این گودال ایستاده و سعی دارد زیپ شلوارش پایین بکشد و به تمامی این معانی ... .
فرماندهان و حکم عزل و نصب آنان:
در این فرهنگنامه جعلی، فرماندهان بسیجی الزاماً جوانان مؤمن، بصیر، شجاع و قادر به طراحی و هدایت عملیات جنگی در مقابل دشمنی که مورد حمایت قدرتها و زرادخانههای دنیا بود، نبودند، بلکه چه بسا افرادی بودند کاملاً نالایق، لونپن و حقهباز که برای فریب دشمن منصوب میشدند (اگر چه جبهه و جان دیگران را به مخاطره بیاندازند) و بالتبع حکم عزل و نصبشان نیز همزمان صادر میشد. همان کسی که حکم نصب را امضا کرده، حکم عزل را نیز همزمان امضا میکرد. اما چه میشود کرد که دست بر قضا همیشه حکم عزل در جیب کسی که شهید شده باقی میماند و لونپن به فرماندهی ادامه میدادند!
حقیقت جبهه و جنگ و بسیجی سالم، صادق ولی زرنگ:
بسیجی سالم، صادق و زرنگ، همان «صادق» است. کسی که از نقطه ضعف دیگران سوء استفاده میکند، به ظاهر همیشه تسبیحی به دست دارد، با دروغ و کلک هم مخالف است، اما همه جبهه و جنگ را یک نمایش میداند و از عزیمت به جبهه نیز هیچ قصدی به جز بازی تأتر ندارد و مکرر بیان میدارد که ما فقط برای اجرای تأتر آمدهایم. این قبیل افراد جان سالم به در بردند و دست آخر هم بیسیم به دست شدند. حالا میخواهید وزارت اطلاعاتی فرض کنید یا لباس شخصیها یا هر پست دیگری. و البته سایر همراهان او نیز که فقط به قصد بازی و نمایش به جبهه آمده بودند، خوب در این جبههها بازی کردند و به پست و مقام در وزارتخانهها رسیدند. اگر دقت کنید، متوجه میشوید که تا آخر نیز هیچ تأتری اجرا نشد، بلکه اجرای آنها، همین واقعیت جبهه بود. یعنی همه نمایش بود و تأتر.
شهادت طلبی و سربند شهادت:
شهادتطلبی که با بستن سبربند شهادت تبلور مییافت، روحیه و سمبلی که امروزه نماد اغلب مجاهدان و مدافعان اسلام و مسلمین در سرتاسر جهان اسلام قرار گرفته است، در این سریال، آرزوی افراد تنبل و بیدست و پا و ساده نمایش داده میشود، تا آنجا که وقتی یک جوان بسیجی مجاهد و شهادت طلب به این لاابالی و رندی که خود را با ذکر «یا علی آقا، یا علی» جا کرده و تا فرماندهی نیز پیش رفته میگوید: دعا کن شهید شوم. او مسخره کرده و پاسخ میدهد: تو فعلاً اون سربندت را درست ببند ... . یعنی آن قدر بی دست و پا هستی که حتی عرضه ی درست بستن یک سربند را هم نداری.
خانواده شهید – پدر شهید:
بازماندگان شهدای عزیز دفاع مقدس که تحت عنوان «خانواده شهید» از آنان یاد میشود، همیشه یکی از بغضهای خفه کنندهی این گروه از میراثخواران جبهه و جنگ بوده و خواهد بود. لذا تاخت و تاز عجیبی در سایتها، وبلاگها، نوشتهجات ... و از جمله فیلمها و سریالها به این عزیزان میشود. چنان بر سر «سهمیه خانواده شهدا» جنجال به راه انداختند که یادشان رفت خودشان هیچ سهمی [به جز نق زدن و اختلال] در استقلال مملک و نظام مقتدرشان ندارند و دائم از سفره شهدا ارتزاق میکنند.
در رذلنامه «بیدارباش»، پدر شهید (به مدت هفت سال و ...) که در ضمن پدر رزمنده بسیجی، پدر جانباز و پدر آزاده نیز محسوب میشد، یک خلافکار، فیلم قاچاق فروش، بساط پهنکن و ... معرفی شد!
موجی:
موجیها کسانی هستند که موج انفجار سبب آسیب اعضای بدن و یا سلسله اعصاب آنها گردیده است. برخی بر اثر موج انفجار بینایی یا شنوایی خود را از دست دادهاند و برخی دیگر دچار تشنجات عصبی میگردند و چه بسا بروزهای نگران کنندهای چون پرخاشگری شدید نیز داشته باشند.
متأسفیم در جامعهای که مکرر اعلام میکنند «معتاد مجرم نیست، بلکه بیماری است که باید مورد حمایت و محبت قرار گیرد» و شعار میدهند که «فاحشه یک آسیب دیده از ناهنجاریهای اجتماعی و قربانی رفتار سوء والدین است»، موجی را یک دیوانهی بالقوه و بالفعل خطرناک معرفی میکنند؟! اما «بیدار باش» پا را فراتر گذشته و موجی را گیج و گنگی معرفی میکند که میتوان به کارهایش (مثل یک دلقک) خندید!
وزیر فرهنگ و ارشاد:
وزیر فرهنگ و ارشاد، یک شخصیت حقیقی نیست، بلکه شخصیتی حقوقی و نماد «فرهنگ» این نظام و ملت است، که در این سریال یک مرد مسن، مؤمن، ساده و حتی احمقی بیش نیست. کسی که پس از گذر از مراحل سخت انتصاب برای وزارت در دولت و مجلس، همین که پشت میز مینشیند، سخن امام به یادش میافتد و استفعا داده و راهی جبهه میشود و بالتبع ضررها و مشکلات بسیاری را برای دولت، مجلس، کشور و ملت ایجاد مینماید. کاری که یک لودهی جاهل به آن انتقاد کرده و میگوید: بهتر نبود که همانجا میماندید و از آن سنگر دفاع میکردید؟ و البته با تأکید بر این که معلوم نیست بعدیها هم مثل شما مؤمن باشند. بگذریم که این وزیر و مدافع مرزهای فرهنگی، هنوز فرق بین یک لودهی حقه باز با یک جوان صالح و رزمنده را تشخیص نمیدهد، چه رسد به امور فرهنگی و یا دشمنان جنگ نرم و ترفندهای آنان را تشخیص دهد.
ستون پنجم:
ستون پنجم، نیز یک بسیجی ساده است، آن قدر که هیبت ظاهرش و پوشش اش و ریش درازش بیش از سایر بسیجیهاست. اما به سادگی فریب خورده است و اکنون نیز پشیمان است. به همین راحتی. نه ارتباط با ارتش عراق در اینجا مطرح است و نه ارتباط با گروهک های جاسوس و تروریست که با سازمان های جاسوسی خارج از کشور مرتبط هستند.
منافق و تروریست:
در فرهنگنامه تحریفی «بیدار باش»، منافق تروریست، نه اعضای یک گروه سازماندهی شده و مزدوران (CIA) و موساد، بلکه عدهای اراذل و هم رزمان سنگرهای لشبازی در خیابانها و محلههای شهرها هستند که طبق برنامهی از پیش هماهنگ شده، همکار خود را هدف قرار میدهند، تا او مشهور شده و یا زمینه اذهان عمومی برای تحقق اهدافش مساعد گردد.
بازو بند سبز:
طبق معمولِ اغلب فیلمها و سریالهای جنگی، خلافها و لودهها خواسته و ناخواسته و برای به دست آوردن مطامع خود عازم جبهه شدند و اتفاقاً دست آخر کار درست را نیز آنها کردند. شیوهی خود را پیش گرفتند، اما همین شیوه سبب اصلاح و اصلاح گراییشان شد!
در دو قسمت آخر این سریال شاهدیم که بهگزین (یعنی کسی که بهترینها را میگزیند) نیز اصلاح شده و یک بازو بند سبز بر دست راستش میبندد(؟!) بازوبندی که نه ذکری روی آن مشخص است و نه نشانهی ساداتی اوست. و کاری که اصلاً در جبههها رسم نبود و فقط در ماجرای «فتنه 88» به عنوان نماد و سمبل مطرح گردید.
من این تحفه را باز میگردانم:
من (یک بسیجی)، به نمایندگی از طرف هر یک از بسیجیهای گذشته و حال، سایر رزمندگان، شهدا، جانبازان، ایثارگران و هر مسلمان و ایرانی بصیر دیگری که این نمایندگی را بپذیرد، این تحفهی تحقیرآمیز که اهانت به تمامی مقدسات و نیز شعور مخاطبین بود، و این فرهنگنامهی تحریف شده از جبهه و جنگ که در هفتهی دفاع مقدس به اذهان عمومی ملت ایران، به ویژه نوجوانان و جوانان عزیز هدیه (القا) شد را به جناب آقای ضرغامی و نیز تمامی دست اندرکاران تولید فیلم و سریال - به ویژه فیلم و سریال دفاع مقدس - بر میگردانم تا آنان که از سهو توجه نداشتند، متوجه و متذکر شوند و آنان که عالماً و عامداً «عملهی آماتور ظلمه» شدهاند بدانند که این فرهنگنامهها و لغت نامههای جدید در میان ما جایی ندارد و به هیچ وجه مورد استقبال قرار نمیگیرد، هر چند که با چند بیننده مصاحبه شود و تعریف کنند، یا آن که خودتان برای خودتان جشنواره برگزار کنید و به نقشتان در تهاجم فرهنگی جایزه دهید. (خود گویی و خود خندی – عجب مرد هنرمندی).
یک سؤال:
اما فقط یک سؤال در ذهنم باقی مانده است: اگر امریکا (صهیونیسم بینالملل) توسط سازمانها و یا جاسوسانش نفوذ کرده و مرتبط میشد و حتی پول کلانی میداد تا سریالی علیه همه اعتقادات، ارزشها و به ویژه دفاع مقدس و فرهنگ والا و حرکت آفرین آن که الگوی بیداری اسلامی شده است بسازند که از سینماهای کشور و یا رسانهی ملی پخش گردد، چگونه فیلم یا سریالی میساختند؟!
«یَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُون»
ترجمه: دریغا بر این بندگان، هیچ فرستادهاى بر آنان نیامد مگر آنکه او را مسخره مىکردند (یس،۳۰)
پ/ن:
1- واقعاً از احمد کاوری متعجبم که با داشتن سابقه ای مثل "نفوذی" این سریال سخیف را ساخته است.
2- موسیقی سریال انصافا خوب است مخصوصا تیتراژ پایانی.
3- این هم به مناسبت هفته دفاع مقدس××مقام معظم رهبری در دیدار از یک خانواده شهید ارمنی به نقل از یکی از محافظان ایشان که آدرسش را در ذیل می آورم. خواندش خیلی لطف دارد.
دیدار مقام معظم رهبری با خانواده شهید مانوکیان در شب کریسمس
این چند وقت همه جا صحبت از توهین به مقام والای پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) است... اما این بار من میخواهم از سمتی دیگر این مسئله را بررسی کنم.
1- «سَم باسیل» (به انگلیسی sam Bacile که به احتمال زیاد اسمی مستعار است)، نویسنده و کارگردان این فیلم نام دارد یک یهودی آمریکایی مشاور املاک و مدیر شرکتهای ساختمانی است که در کالیفرنیای جنوبی زندگی میکند، اما پخش و توزیع فیلم را تری جونز (کشیش دیوانه ای که به خاطر شهرت قرآن آتش زد) برعهده گرفته است.
2- برائت از مسلمانان، زندگی محمد رسول اسلام، ، معصومیت مسلمانان و جنگجویان صحرا نام هایی است که برای این فیلم ذکر شده است
3- سم باسیل که هماینک در حفاظت پلیس آمریکا به سر میبرد به «وال استریت جورنال» گفته است که «بیش از ۱۰۰ یهودی با اعطای ۵ میلیون دلار» در تأمین مالی این فیلم کمک کردهاند و این فیلم با شرکت ۶۰ هنرپیشه و ۴۵ نفر پشت صحنه در سه ماه ساخته شده است.
4- به گفته «سم باسیل»، این فیلم تاکنون تنها یک بار اکران شده که اوایل سال جاری در سالنی تقریباً خالی در هالیوود بوده است.
5- این فیلم پیش از این تنها یک بار در سالنی در هالیوود به شکل خصوصی نمایش داده شد و قرار بود در سالگرد حادثه 11 سپتامبر در کلیسای تری جونز (کشیش سفیه) به نمایش درآید؛ اما این نمایش لغو شد.
6- بخش هایی از این فیلم توسط قبطیان مهاجر به آمریکا در فضای مجازی منتشر شده و پس از آن واکنش ها آغاز گردید.
7- کسی تا به حال فیلم را ندیده است، بخش های کوچکی از آن منتشر شده است.
8- سفیر آمریکا در لیبی کشته شده است، حملات به سفارت آمریکا در کشور های مختلف ادامه دارد. از این حملات چه کسی سود می برد؟ این که قبطیان مصری این فیلم را منتشر کرده اند و چرا کسی به قبطیان حمله نمی کند جای سوال نیست؟ ارتباط بین قبطیان مهاجر به آمریکا و این یهودی و تری جونز چگونه شکل گرفته است؟ و چرا اصلا کسی باید فیلمی را که از انتشارش خودداری کرده به قبطیان بدهد؟
9- آیا میتوان باور کرد که ساخت فیلمی با سرمایه هنگفت 5 میلیون دلاری و نیز اقدامات مستمر کشیش دیوانه بدون اطلاع و رضایت مقامات کاخ سفید انجام شده باشد؟
10- در تمامی تصاویر مخابره شده در جهان پرچم سلفی ها به وضوح دیده می شود هستند و القاعده که بخشی از سلفی هاست. سلفی ها که خود دست پرورده آمریکا هستند چرا باید به سفارت های آمریکا حمله کنند و سفیر آمریکا را به این راحتی بکشند؟ چرا در کشورهای دیگر سفرا کشته نشدند؟ چرا حمله به سفارت های دیگر کشورها سرکوب شدید شد طوری که در یمن 6 نفر کشته شدند؟
11- چرا آمریکا نیروهای ویژه را به کشورهای مختلف برای آنچه " حفاظت از سفارت ها " عنوان کرده فرستاده است؟ فراخواندن سفرا کم هزینه تر نبود؟
12- باید دید این بازی جدید آمریکا که ظاهراً کم هزینه تر از بازی های دیگر است چه زمانی و کجا پایان می یابد. آنچه مهم است این است که باید بصیر بود و تحولات را با دقت مورد بررسی قرار داد...
1- کاش رسانه های ما با شفاف سازی صریح و صحیح میزان هزینه های ما برای اجلاس و میزان ارزآوری میهمانان از طرف دیگر را به روشنی بیان می کردند تا از گمانه زنی ها و حرف های "خاله زنکی" جلوگیری میشد. مثلا این که هزینه 4+1 نفر میهمانان برعهده میزبان است و ...
2- کم شدن میوه و مخصوصا موز در تهران به دلیل تعطیلات و ممنوعیت ورود کامیون بهانه ای شده بود تا برخی فرصت طلبان بگویند میوه ها برده اند برای اجلاس!!! این هم نکته ای بود.
3- علیرغم تعطیلی، بازار تهران در روز 5 شنبه به طرز عجیبی شلوغ بود...
4- عدم تعطیلی شرکت های خصوصی مشکلات زیادی را برای تردد این قشر بوجود آورده بود. کاش فکری به حالشان میشد
5- انصافا تهران این چند روز زیبا شده بود و منظم.
6- نظم برگزاری جلسه افتتاحیه واقعا مثال زدنی بود. ورود های مسئولین و استقبال احمدی نژاد.، ورود خودرو ها دقیقا هر 2 دقیقه و نظم مثال زدنی ما ایرانی ها که معمولاً در این مسائل ضعیفیم بسیار جالب توجه بود.
7- سکوت همگان هنگام ورود حضرت آقا و و حدت شکل گرفته در اطرافش به سبب حضور مسئولبن واقعا شارژمان کرد. کاش ادامه داشته باشد.
8- قطع شدن هدست ها اعصاب خورد کن بود... محسن رضایی در جایی گفته بود مشکل صوت مراسم ها در جمهوری اسلامی مشکلی فوق استراتژیک است!!!!( مال قبله ها)
9- کاش حرف های مرسی و بان کی وون آن طور که واقعیت بود ترجمه می شد... در این صورت آدم ها بهتر شناخته می شوند...
10- اگر از این 122 کشور ما فقط با هر کدام 2 میلیارد دلار قرارداد بسته باشیم می شود 2440000000 دلار که با احتساب دلار 1250 تومان می شود3050000000000 تومان!!! که اصلا کم نیست....
پ/ن: فکر کنید مدیریت همچین فضایی چقدر سخت است... حتی اگر یک ترقه زیر پای کسی می زدند... خداوکیلی دم همه آن هایی که زحمت کشیدند گرم...