عصیان

درباره بلاگ
عصیان

عصیان خیزشی است در مقابل تمام ناحقی ها و بی حقی ها... جایی برای گفتن حرفی حق؛ ولو تلخ و کوتاه ...

بایگانی
آخرین مطالب

امشب یه اتفاق افتاد... یه اتفاق که باعث شد بشینم و حسابی فکر کنم...

نکنه اینکه هی تند و تند آپ دیت می کنم بر اساس یه شهوت زود گذر توی بلاگری باشه؟ یه هوس کاذب؟ یه حس احمقانه از یه دنیای جدید؟ دنیای بی هویتی؟ دنیای پنهان کاری؟ دنیایی که هیچکس (غیر از بچه هایی که خودم لینک بهشون می دم) منو نمی شناسه و خیلی صادقانه با من برخورد می کنه؟ (مثل همین سارا خانوم شانزده ساله ای که مرا نشناخته برایم لینک فرستاده) دنیایی که اگرصادقانه با کسی برخورد کنی ساده انگارانه تو رو احمق یا نفهم یا نمی دونم هزار چیز دیگه خطاب می کنن... از این دنیای غریب صفر و یکی بدم می آید اما نه به اندازهایی که از دنیای غیر صفر و یکی (بخونید دنیای مدرنیته... دنیای بزرگ تر ها دنیای بزرگ شدن دنیای پول ... دنیای فقر ... دنیای انتظار.. دنیای گناه... دنیای... دنیای... دنیای... نمی دونم دنیای چی) میشه حداقل تو این دنیا راست گفت و کسی تو رو ساده خطاب نکنه...

من خیلی فکر کردم تا به این نتیجه رسیدم که وبلاگ بزنم اما حالا به شک افتادم... می گن یه نفری عمرش رو صرف کرد تا یه کتاب در مورد مکر های شیطان بنویسه ... وقتی کتاب بعد از چند سال تموم شد همون نفر کتابی رو که نوشته بود نگاهی کرد و بعد لحظه ای فکر کرد و بلافاصله یک فصل به کتاب اضافه کرد: یکی دیگر از مکر های شیطان این است که عمری را صرف نوشتن مکر های شیطان کنی!!!

غربت جمعه شب رو با تمامی وجودم حس می کنم ای کاش بخوابیم و بلند شویم ببینیم باز روز جمعه است و اما این بار آقا اومده.......

چو بید بر سر عاقبت کار خویش می لرزم...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۴/۱۲/۱۳
عباس سیاح طاهری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی