عصیان

درباره بلاگ
عصیان

عصیان خیزشی است در مقابل تمام ناحقی ها و بی حقی ها... جایی برای گفتن حرفی حق؛ ولو تلخ و کوتاه ...

بایگانی
آخرین مطالب
۱۰ خرداد ۸۹ ، ۱۷:۵۵

و روح الله

اول: این قسمت حرف ها شاید خیلی به بعدش ربط نداشته باشد... شاید هم داشته باشد! نمی دانم! مهم این حرف هاست که شاید خیلی کسی نفهمد!

من "ولایتی" هستم... یعنی تا آنجایی که رگ گردنم را بدهم (یعنی همان جایی که "او" از آن به من نزدیک تر است) پای ولایت "آقا" ایستاده ام. این را گفتم بدانید چرا پای حرف "آقا" و راه "آقا" ایستاده ام، چون آقا راه "او" را به من نشان می دهد... می فهمید که؟!

برای همین هایی که گفتم و شاید نفهمید، می گویم که حرف آقا برایم حجت است مثل حرف امام. پس احمدی نژاد و خاتمی و موسوی همه یک کرباسند سر و ته! اگر از خط آقا و امام بیایند بیرون...

آقا گفت راه صحیح حذف جریان های سیاسی نیست و بهترین مسیر اصلاح طلبی اصول گرایانه است.(دیدار با اصلاح طلبان بعد از دوم خرداد- تاریخ دقیق خواستید بگویید بنویسم.) این حرف را به اصلاح طلب ها زد نه اصول گراها!

امام از چپ و راست تعبیر به جناح (بال) کردند. بال های نظام... اگر نظام بخواهد پر بگیرد به دو بال نیاز دارد نه یکی، با یکی زمین می خوریم! عمق نگاه را ببینید!!! پس وجود هر دو لازم است.

* * *

این روز ها تلویزیون بدجوری دارد پته ی چپی ها را می ریزد روی آب... خب این خوب است اما همه مثل هم نیستند... نمی شود مهاجرانی را با خاتمی به یک چوب راند... چون خاتمی با تقسیم بندی های "آقا" هنوز داخل نظام است... آن صحنه ی دفاع حقیقت جو از خاتمی با تاکید بر روشن فکری خیلی منظور مرا روشن می کند... شما که فکر نمی کنید صحنه های گزارش خبری همینجوری انتخاب شده باشد؟

http://img.timeinc.net/time/personoftheyear/archive/photohistory/images/khomeini.jpg


دوم:  این روزها دوباره دارد نیمه ی خرداد می شود... دعوت شده ام با بازی وبلاگی درباره ی 14 خرداد... اما نمی توانم امام را دربازی ام شریک کنم... آخر بازی من کجا و روح خدا خمینی کبیر کجا؟ هر بار که می روم فقط می توانم بایستم و می گویم: یا ابانا استغفر لنا انا کنا خاطئین...

... از آن روز گریه های مادرم را به یاد دارم و شیشه ی تلویزیون سیاه و سفید پارس مان را و دستی که به شیشه اش می کشید و متبرک می شد، از تصویر امام... و پدری که فقط یک بار امام را از نزدیک دیده بود... تا به حال عارفی را دیده اید که از "پشت شیشه ی تلویزیون"، "نفس حقش" اثر کند؟!

سوم: این کلیپ حال مرا می فهمد...


پ/ن:

1- نیمه ی خرداد امسال به جای حرم امام عشق به سمت حرم عشق امام می روم... دعایم کنید تا بفهمم... کربلا! ما را نیز در خیل کربلائیان بپذیر... ما می آئیم تا بر خاک تو بوسه زنیم و آنگاه... و آنگاه... راستی! و آنگاه چی؟!

2- به سبک این بازی ها برادران و خواهرانم را دعوت می کنم: آب و آتش، ارمینه، سوزنبان، و...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۳/۱۰
عباس سیاح طاهری

نظرات  (۱۶)

سلام برادر
همین اول می گم که نامردیه اگه دعا نکنی. آدم وقتی میره جایی که درباره صاحبش می گن : "و الاجابة تحت قبتک" نباید بقیه رو فراموش کنه! به قول درویش مصطفا یا باب جون توی "من او" که میگه : "نباس تک خور بود" شما هم بی زحمت یه سلام کوچیک از ما به مرکز دنیا برسون.

دوم این که آقا گفت : "راه صحیح اصولگرایی اصلاح طلبانه است" توی یکی از سفرها به یکی از شهرستانها هم بود.
و یه چیز دیگه اینکه خاتمی دیگه چه کاری باید بکنه تا از دایره نظام خارج بشه؟ صحبت های آقا در دیدار با مبلغان قبل از محرم رو بخون ( همون که بعد از اهانت به عکس امام بود) و اگر مصداق هاش رو در خاتمی پیدا نکردی من قبول می کنم که خاتمی هنوز در دایره نظامه.

سوم این که من هم با حذف جریانها مخالفم. بعضی حرفهای اصلاح طلب ها رو هم قبول می کنم. ولی چیکار کنیم که اینا خودشون خیلی دوست دارند از نظام خارج بشن. و البته انین رو هم قبول دارم که صدا و سیما یا از این ور پشت بوم می افته یا از اون ور.

آخر هم بگم من از این بازی سر در نمیارم. ولی فکر کنم باید یه عده رو دعوت کنم که یه چیزی بنویسن. چشم.
آخر آخر هم باز هم می گم که التماس دعا
دومین شماره مجله اینترنتی حرف ما روز هفتم خرداد منتشر شد.این شماره از «حرف ما» با موضوع «حقوق بشر» انتشار یافته است.مجله «حرف ما» در شماره های مختلف خود به بررسی ریشه ای موضوعات رایج در در بین دانشگاهیان و حوزویان می پردازد.

برای مشاهده سایت به آدرس http://www.harfema.com مراجعه کنید.

حمایت از حرف ما
http://harfema.com/?page_id=450
۱۳ خرداد ۸۹ ، ۰۰:۳۳ مجمع حرکت تکاملی انقلاب اسلامی
وبلاگ "صحیفه خوانی " پنجره تخصصی طرح آموزشی بازخوانی متن اندیشه امام امت (ره) (کتاب صحیفه امام ) شروع بکار کرد.
وبلاگ صحیغه خوانی می کوشد که به بازخوانی تفکر حضرت روح الله بپردازد چرا که معتقدیم با وجود این همه تبلیغات و ادعا ها هنوز مختصات اسلام نابی که امام به معرفی کرد ناشناخته است و چه بسیار است مدعیانی که حتی چند صفحه ای از اندیشه امام نخوانده باشند
صحیفه خوانی برنامه است که می کوشد با ارائه تحلیل ها ، روش ها ، مقالات و جزواتی زمینه طرح مطالعه صحیفه امام را به عنوان یک طرح آموزشی فراهم آورد.
این وبلاگ جمعی از طلاب و دانشجویان حزب الهی اهواز می باشند و از نقد ،پیشنهاد و مطالب و لینک و معرفی وبلاگ به وسیله شما دوست گرامی استقبال می کند.
نظرم تو بلاگمه.همه اش تو بلاگمه.خوشحالم می فهمی.که کسایی هستن که بفهمن.
اعصابم خورده.
آپیدم بیا.
۱۶ خرداد ۸۹ ، ۱۸:۴۰ مصطفی ساغریچی
التماس دعا
مرگ به تو مرگ به افکار نا پاک تو نمی دونم چی برای خودت فکر کردی که چنین مطالبی رو می نویسی مرگ به تو مرگ به افکار کاریز ماتیک تو
۲۲ خرداد ۸۹ ، ۱۴:۲۹ سمیرا راهی
سلام ...

فقط امام( ره )

اگر بود نمیزاشت این روزنامه , این تلویزیون این طوری با آبروی آدما بازی کنه !

شاخص که پخش میشد یه جمله از امام تو ذهنم موند در مورد روزنامه ها فرمودند :

معلومه چه غلطی میکنید تو روزنامه ها , میخواهید خودم در هموشن رو ببندم ؟

کاش کسی هم الان این جسارت رو داشت که این طوری حرف بزنه و نزاره آبروی بنده های خدا رو ببرن !

حالا که اما نیست کاش برای بیتش احترام قائل میشدم نه اینکه تو نماز جمعه حرمت سید حسن ر و بشکونن !

قلبم فشرده شد به خدا !
اینکه بم التماس دعا حتما خیلی دیر شده ولی میگم زیارت قبول
خدا همه مارا هدایت کنه و در اندیشه های اصیلمون حفظ مان کند،البته به اعتقاد من هرچی امام فتند صحیح نیست،چون معصوم نیستند،ما نباید از ایشون بت درست کنیم و خدایی نکرده ایشون را جای امامان معصوم خود بگذاریم،اما شجاعت و دیانت و مردانگی و اخلاق و اندیشه ژرف ایشون در اون کودتا و خفقان قابل تحسین و تامل هست
اما یادمان باشد که خداوند در وجود هر کس "رسول باطنی " قرار داده،و به نظر من این باطن از ان ظاهر هزار برابر قوی تر عمل میکند اگر ما بیندیشیم
اگر"اقا"خطا کرد باز هم همان است؟
یا اصولا اقا خطا ناپذیر هست؟
من که ترجیح میدم دنبال ایمان خودم بروم "یعنی همان حجت باطنی ای که خداوند به من داده"مگر اینکه در اشتباه بودن ایمان تردیدی نداشته باشم.
پاسخ:
در کامنتی جامع به این حرفتان پاسخ گفتم
حالا که صحبت به نجوا رسید و چراغ های مجلس خاموشی روشن شد ...

بهتر است یک سری با هم بزنیم به دیوار تمدن معاصر . شیرجه ای برویم به اعماق عشق . سوار مجنون شویم و کلبه ی لیلا را تماشا کنیم ...

در انتظاری ردپای عبورت و گرمای حضورت ...
۲۵ خرداد ۸۹ ، ۰۸:۳۸ هدیه تولد خورشید
هدیه تولد خورشید
۲۵ خرداد ۸۹ ، ۱۳:۵۱ مصطفی ساغریچی
سلام عباس جان
زیارتت قبول

یاد ما کردی یا نه ؟؟؟؟

سلام برادر
دلم برایت تنگ شده بود خوبی؟؟؟
مطلب جالبی بود به خصوص یکی از کامنتا که یه عالمه مرگ داده بود شما که چیزی نگفتید فقط یه تحلیل ساده این بنده خدا رو اینقدر به هم ریخته چه بی جنبه
ولی چرا اینقدر فکر کردید همه ی آدمای دور و برتون نفهمن و فقط شمایید که می فهمید

این جوری فکر کردن خطرناکه ها

پناه بر خدا از عجب و غرور
پاسخ:
اگر آنچه به من نسبت دادید صحیح است خدا هدایتم کند و اگر نیست خدا هدایتت کند
منظورتان کدام اقاست
؟؟/
۳۱ خرداد ۸۹ ، ۱۰:۲۲ عصیان در پاسخ مهسا
بسم الله
این رسول باطنی همان چیزی است که حس پرستش را در وجود آدمی زنده می کند و نیاز فطری انسان به پرستش است که نیاز انسان به دین و "توحید" را مطرح می کند و همان خدایی که انسان را خلق کرده و رسول باطنی را در وجودش قرار داره اسلام را فرستاده و اسلام احکامی دارد که جز در لوای حکومت قابلیت اجرا ندارد... پس حکومت لازمه ی اسلام است. و کسی جز خدا نمی تواند بر مردم ولایت (سرپرستی) داشته باشد(الله "ولی" الذین آمنوا...) و کسانی که خداوند گفته باشد. و آیا در زمان غیبت آن دسته از وظایف حاکم اسلامی که نیاز به حکومت دارد (مانند قضاوت) منتفی می شود؟ مسلماً نه! پس چون ولی عصمت از گناه ندارد (که شما گفتید) علم و تقوی را در شرایط ولی فقیه جایگزین آن کرده اند. یعنی چون علم دارد که این خطا چقدر اثرات بد می گذارد پس خطا نمی کند. حالا اگر به زعم شما (که فردی معمولی هستید) ولی اشتباه کرد آیا او از ولایت خلع می شود؟ اصلا شما چقدر علم دارید به اعمال ولی خودتان؟ آیا کسی چیزی را که به آن اشراف ندارد می تواند نقد (و نه رد که رد کردن جای خود دارد) کند؟
مهسا خانم کمی به این سوالات فکر کن و ببین رسول باطنی ات چه می گوید!
،جناب عصیان محترم،در حقیقت جواب اصلی شما از خط دهم برای بنده تلقی میشود چون در خطوط قبلی اش با هم هم نظر و هم عقیده ایم!!!
اما در همان اول من یه چیز را نفهمیدم که شما فرمودید،"به زعم شما (که فرد معمولی هستید)"!!!خوب فرد غیر معمولی چه چیزهای بیشتر و یا کمتری نسبت به فرد معمولی دارد که من بتوانم ان را از یک فرد معمولی تشخیص بدم و در درجه دوم شما با توجه به چه سندی مرا فرد معمولی خطاب میکنید؟؟؟شاید طبق تعریف شما من معمولی باشم یا نباشم!اینکه هم از روی وبلاگم بخوایین تشخیص بدین را قبول ندارم،چون وبلاگم دلنوشته س،و تخصصی نیست!!! فکر کنم از روی یک وبلاگی در یه همچین مضمونی که بهش میگم دلنوشته نمیشه معمولی بودن یا نبودن ادم ها را تشخیص داد!!! چون دل ساده س!!!اگه تخصصی بود اونموقع شاید بشه گفت که معیار درستیه!!!!(شاید وبلاگ دلنوشته"اقا" ی شما هم اگه بنا بود نوشته بشه به همین سادگی بود،شاید!!!ان موقع ایشان هم فردی معمولی به دید شما بودند)
خلاصه من در مورد معمولی بودن یک فرد سوال دارم و نمیدانم که شما مقدار علم، شغل،بودن در عرصه سیاست،ثروت،دروغ،توهم،خرافه،میزان خویشاوندی خاص،تحصیلات فقهی،تحصیلات حوزوی،کلا تحصیلات،دین مداری،خدا پرستی،معرفت،ایمان،....،چه چیزی رو معیار معمولی بودن میدانید!و تا زمانی ندونم،سه خط مونده رو هم نمیتوانم بفهمم!یا لاقل نمیتوانم واسش جواب بدم!!
پاسخ:
تند نرید بابا!معمولی یعنی کسی که به خیلی از مسایل احاطه ندارد! نه فقه می داند و نه به مسایل سیاسی "اشراف "دارد...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی